جمعه 27 مهر 1403

انتشار بیانیه‌های مطبوعاتی در فضای رسانه‌ای از سوی کسب‌و‌کارها امری طبیعی است. کسب‌و‌کارها به دلایل مختلف بیانیه‌هایی صادر می‌کنند و در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهند. اما ساختار مدیریتی سازمان، قدرت مشاوران برون‌سازمانی مدیران، میزان اثرگذاری، حیطه اختیارات واحد ارتباطات در سازمان و صد البته بحرانی که موجب صدور بیانیه مطبوعاتی شده است، همگی بر روند نگارش اینگونه بیانیه‌ها موثر هستند.

در چند سال گذشته شاهد رشد قارچ‌گونه بیانیه‌های مطبوعاتی کسب‌وکارها بوده‌ایم. بیانیه‌هایی که در بسیاری از مواقع ماهیت و مشخصات یک بیانیه استاندارد را رعایت نمی‌کنند و به دلیل درک نادرست سازمان از کارکرد این بیانیه‌ها، در نهایت موجب تخریب برند و ایجاد چالش‌های بیشتر برای سازمان می‌شوند.

به بهانه بحرانی که در روزهای اخیر برای فلایتیو پیش آمد و بیانیه‌ای که این شرکت منتشر کرد، فرصتی فراهم شد تا یکبار دیگر بایدها و نبایدهای یک بیانیه مطبوعاتی را مرور کنیم.

بیانیه مطبوعاتی به مثابه یک سند

در گام نخست مدیران سازمان‌ها، کارآفرینان و مدیران ارتباطات سازمانی باید بدانند که بیانیه مطبوعاتی یک سند رسمی است که حاوی روایت کسب‌و‌کار در موضوعی خاص است. این موضوع عمدتا شامل تغییرات عمده و چشمگیر در مورد کسب‌و‌کار است و هدف از نگارش یک بیانیه مطبوعاتی با توجه به موضوع، ارتقای کسب‌و‌کار و مستند کردن اطلاعات مهم درباره آن موضوع برای استفاده‌های آتی است.

با این توضیح گام نخست، برگردیم به موضوع فلایتیو؛ بعد از خبر عجیب خروج دسته‌جمعی تعدادی از کارکنان این شرکت، فلایتیو اقدام به انتشار یک بیانیه کرد. بیانیه‌ای که در هیچ جایی از وبسایت رسمی این شرکت به چشم نمی‌خورد و در صفحه اینستاگرام فلایتیو نیز اثری از آن نیست و فقط در لینکدین منتشر شده است. با اینکه عموما بیانیه‌های مطبوعاتی برای رسانه‌ها ارسال می‌شوند اما یک نسخه از این بیانیه نیز باید در رسانه رسمی شرکت منتشر شود.

در اینجا باید تاکید کرد که بیانیه‌ها صرفا محدود به بحران‌ها نیستند و کسب‌وکارها ممکن است فعالیت‌های جدید، تغییرات و اصلاحات نرم‌افزاری، چرخه تامین و … را نیز در بیانیه‌های خود بگنجانند چرا که موضوعاتی عمده و مهم برای کسب‌وکار، ذینفعان و مخاطبان آن هستند.

ساختار یک بیانیه مطبوعاتی چیست؟

در گام دوم، باید بدانیم که بیانیه‌های مطبوعاتی، ساختاری ساده اما راهی پیچیده برای نگارش دارند. این ساختار ساده شامل عنوان یا تیتر، موضوع اصلی بیانیه (پاراگراف اول)، بدنه بیانیه (توضیحات مرتبط) و راه‌های تماس می‌شود.

عنوان یک بیانیه مطبوعاتی باید کوتاه و چشمگیر باشد. عنوان بیانیه از آنجا اهمیت دارد که در وهله اول نظر روزنامه نگاران و سپس مخاطبان گروه هدف باید به سرعت جلب آن شده و با آن ارتباط بگیرند، در غیر اینصورت به راحتی از کنار آن عبور خواهند کرد.

بیشتر بخوانید  بحران روابط‌عمومی نایکی؛ مصدومیت بازیکن بسکتبال پس از پاره شدن کفش نایکی

در پاراگراف نخست، باید موضوع مرتبط به صورت خلاصه بیان شود و در نهایت در پاراگراف‌های بعدی، موضوع برای گروه مخاطب شرح داده شود. در نگارش پاراگراف اول نیز باید دقت کرد که موضوع به صورت موجز و مختصر بیان شود و در عین حال از تکرار عنوان بیانیه خودداری شود.

در بدنه بیانیه باید به توضیحاتی پرداخت که به روشن‌تر شدن موضوع کمک کند، آن هم با جملاتی ساده، بدون اغراق و قابل فهم.

در آخر نیز باید فردی به عنوان رابط معرفی شده و شماره تماس و ایمیل وی به رسانه‌ها داده شود. این فرد نیز باید به طور کامل به موضوع اشراف داشته باشد و بتواند از سمت سازمان با رسانه‌ها گفتگو کند و صد البته، به تماس‌ها پاسخ دهد.

تحلیل بیانیه فلایتیو در موضوع تعدیل گسترده نیروهایش

بیانیه‌ای که فلایتیو در لینکدین خود منتشر کرده در کمال تعجب یک تیتر کوتاه دارد: «اطلاعیه فلایتیو». پیش از این اشاره کردیم که عنوان باید چشمگیر باشد، یعنی موضوع را برساند و توجه را بخود جلب کند. تیتر فلایتیو برای بیانیه ویژگی یک تیتر مناسب را ندارد.

در پاراگراف نخست این بیانیه باید توجه کرد که فلایتیو از عبارت «در پاسخ به خبر» استفاده کرده است و سپس موضوع را مطرح می‌کند. مشخص است که چنانچه موضوع استعفا و تعدیل کارکنان این شرکت، رسانه‌‌ای نشده بود، فلایتیو قصدی برای اطلاع رسانی نداشت و حالا که رسانه‌ای شده خود را نسبت به رسانه‌ها، و نه کارکنان خود، مسئول می‌داند. پیشتر گفتیم که موضوعاتی که برای شرکت شما اهمیت دارد باید در بیانیه‌های مطبوعاتی منتشر شود. سئوالی که پیش می‌آید این است که استعفا یا تعدیل دسته‌جمعی پرسنل شرکت، آنقدر حائز اهمیت نبوده تا فلایتیو پیش از دست به کار شدن رسانه‌ها، اقدام به اطلاع‌رسانی و شفاف‌سازی موضوع کند؟ در عین حال، از نظر ساختاری، پاراگراف اول بیانیه می‌توانست به صورت شفاف و مختصر در عنوان ذکر شود و خواننده را سریعتر به مقصد برساند.

در ادامه بیانیه، به قطع همکاری با برخی از همکاران فلایتیو به دلیل عدم برآوردن انتظارات اشاره می‌شود. در اینجا، فلایتیو به زبانی نه چندان ساده و شفاف، موضوع را پذیرفته اما زیر بار قبول تعدیل گسترده به صورت مستقیم نرفته است. بیشتر به نظر می‌آید که تصمیم از سمت مدیران این شرکت اتخاذ شده و نیروهای مستعفی این شرکت تعدیل شده‌اند و همکاران خود را در فرودست قرار داده است.

بیشتر بخوانید  بحران کم‌فروشی هول‌فودز مارکت

فلایتیو در پاراگراف سوم، با بیان «رشد فروش» پس از اتخاذ این تصمیم، این عمل را دستاوردی برای خود به حساب آورده است. این روند را می‌توان در بسیاری از شرکت‌های ایرانی به وضوح دید که هیچ شکستی برای مدیران و سازمان متصور نیست و هر آنچه رخ می‌دهد بدون شک یک پیروزی بزرگ است.

فلایتیو در ادامه توضیحات دیگری ارائه می‌دهد که نشان دهد تا کنون با نیروهای خود با شکیبایی رفتار کرده و از تعدیل آنها که می‌توانست زودتر و به دلیل کرونا رخ دهد، جلوگیری کرده و سپس خبر از رشد و ورود به بازارهای جهانی می‌دهد. گرچه می‌توان فهمید که این پاراگراف برای توجیه عمل این شرکت آورده شده، اما توضیحاتی غیر ضروری، ابهام‌آمیز و غیرمرتبط هستند.

در پاراگرافی دیگر، فلایتیو به قدرت افراد باقی‌مانده در سازمان اشاره می‌کند، گو اینکه کارکنان پیشین این شرکت توانا نبوده‌اند. این جملات نیز ابهام‌آمیز، تبعیض‌آمیز و غیرضروری است.

اما وضعیت در پاراگراف بعدی پیچیده‌تر می‌شود. استفاده از کلمات و عباراتی مانند «تحریک»، «اعضای متشکل»، «اهداف قلبی»، «تمرکززدایی از اهداف» و… به پیچیدگی این بیانیه می‌افزاید. کما اینکه جمله‌بندی این پاراگراف نیز طولانی و غیرقابل فهم است. نکته‌ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد در ابتدای پاراگراف پنهان شده است: «لازم بذکر است این دست تحریکات در اینگونه تصمیمات قابل درک و پیش‌بینی است».

اگر قابل درک است، لحن بیانیه و پاسخ شتاب‌زده و غیرهمدلانه فلایتیو این را نشان نمی‌دهد. از سوی دیگر، اگر این موضوع قابل پیش‌بینی بود، چرا چنین بیانیه عجولانه و غیرحرفه‌ای نگارش شده است. در پایان بیانیه نیز، فلایتیو تازه به سراغ پرداخت‌های مالی، آن هم به شکلی غیرواضح رفته است. نکته پایانی بیانیه‌ها نیز که معرفی راه‌های تماس است، لحاظ نشده است.

درس‌هایی که باید از بیانیه فلایتیو گرفت

بیانیه فلایتیو صرفا نمونه‌ای از رفتارهای سازمانی در میان شرکت‌های ایرانی است که باید از آن درس گرفت و از تکرار آن اجتناب کرد. درسی که به خصوص برای مدیران کسب‌و‌کارها، سخت و دشوار است. آیا مدیران سازمان‌ها حاضرند نامه‌ای رسمی، با چنین لحن و ساختاری، به مقامات ارشد مرتبط با کسب‌و‌کار خود در بدنه حاکمیت ارسال کنند؟ آیا دریافت چنین مستنداتی را از سوی دیگر سازمان‌ها می‌پذیرند؟

این اتفاق بار دیگر به ما یادآوری می‌کند که خود بحران به تنهایی یک کسب‌وکار را دچار چالش نمی‌کند، بلکه واکنش کسب‌وکار به بحران‌هاست که مسیر را پر چالش یا هموار می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *