سه‌شنبه 18 شهریور 1404
Picture of روشن نوروزی
روشن نوروزی
سردبیر رسانۀ مُصوّر

فهرست

شبکه‌های اجتماعی در ایران یکی از بسترهای مهمی هستند که رفتار جامعه ایرانی، اقتصاد و حتی سیاست در آن بازتاب می‌یابد و شکل می‌گیرد. در چنین فضایی، تحلیل داده‌های همین شبکه‌ها بیش از هر زمان به ابزار فهم زمانه بدل شده است.

گزارش سالانه دیتاک از وضعیت شبکه‌های اجتماعی ایران در سال ۱۴۰۳، یکی از معدود منابعی است که می‌کوشد این رفتارها را از دل کلان‌داده‌ها استخراج و روایت کند؛ البته با همه محدودیت‌ها و پرسش‌هایی که همواره درباره شفافیت داده‌ها و روش‌های تحلیل در این حوزه وجود دارد. 

این گزارش بر پایه‌ی رصد ۲.۵ میلیارد مطلب در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های آنلاین تدوین شده است. علاوه بر این با اتکا به آمارهای اعلام‌شده توسط منابع رسمی کشور، گزارش‌های سازمان‌ها و نهادهای تخصصی، گزارش‌های شرکت‌های بورسی، برخی از منابع معتبر بین‌المللی و پیمایش‌های افکارسنجی مراکز معتبر (از جمله ایسپا) تلاش می‌کند تصویری از «ایران دیجیتال» ترسیم کند. تصویری که هم حامل فرصت‌هاست و هم بازتاب‌دهنده‌ی شکاف‌ها و تناقض‌های بنیادین.

معمای 1403: بلوغ دیجیتال یا سردرگمی پایدار؟ 

پرسش بنیادین این است که آیا زیست دیجیتال ایرانیان در سال ۱۴۰۳ نشانه‌ی بلوغ یک اکوسیستم رسانه‌ای بود، یا باز هم بیشتر بازتاب سردرگمی‌ها، مداخلات و ناتمام‌ماندگی‌ها؟

برای پاسخ به این پرسش، باید داده‌ها را ورق بزنیم و از دل نمودارها و درصدها، روایت‌های پنهان‌تر را بیرون بکشیم. چرا اینترنت ایران در میان کشورهای منطقه همچنان «ارزان اما بی‌کیفیت» باقی مانده است؟ چرا بیش از ۷۱ درصد از مردم ایران برای دسترسی به شبکه‌های اجتماعی ناچار به استفاده از فیلترشکن هستند؟ چرا بیش از 95 درصد کامنت‌های مخاطبان توسط برندهای ایرانی پاسخ داده نمی‌شود؟ و چرا نفوذ تیک‌تاک، که در کشورهای همسایه درصد بالایی دارد، در ایران حتی به ۱ درصد هم نمی‌رسد؟

دوگانگی زیست دیجیتال ایرانیان: ۸۵٪ کاربر اینترنت، ۷۱٪ نیازمند فیلترشکن

اینترنت در ایران همچنان زیستی دوگانه دارد: از یک‌سو ضریب نفوذ آن بالاست و دسترسی به آن بخش جدانشدنی از زندگی روزمره شده، از سوی دیگر کیفیت و تجربه‌ی کاربری آن در قیاس با استانداردهای منطقه و جهان در وضعیت شکننده‌ای قرار دارد. داده‌های گزارش سالانه دیتاک این دوگانگی را به‌خوبی نشان می‌دهد.

در سال ۱۴۰۳، بیش از ۸۵ درصد از جمعیت ایران کاربر اینترنت بودند و بیش از ۸۲ درصد از جمعیت کشور از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کردند. از طرفی در سال ۱۴۰۳، به طور میانگین هر دو ایرانی سه اشتراک اینترنت داشته‌اند. این ارقام به‌خودی خود از گسترش شدید زیست دیجیتال خبر می‌دهند. اما هم‌زمان، ۷۱.۳ درصد از جمعیت برای دسترسی به شبکه‌های اجتماعی از فیلترشکن استفاده می‌کنند. این نسبت به‌روشنی نشان می‌دهد که بخش عمده‌ی این زیست دیجیتال در وضعیت عادی و باثبات رخ نمی‌دهد، بلکه در سایه‌ی سیاست‌های محدودکننده و تلاش مستمر کاربران برای عبور از آن‌ها شکل گرفته است.

اینترنت ارزان، اما بی‌کیفیت؛ پناه به اینترنت ماهواره‌ای

این تناقض زمانی آشکارتر می‌شود که به کیفیت خدمات اینترنت نگاه کنیم. با وجود آنکه شهروندان ایرانی نسبت به دیگر کشورهای منطقه، اینترنت ارزان‌تری می‌خرند، اما در عوض کیفیت اینترنتی که دریافت می‌کنند پایین‌تر است. 

در شاخص کیفیت اینترنت، شاخص زیرساخت اینترنت ایران با ۱۴ رتبه تنزل نسبت به سال گذشته، در رتبه‌ی ۷۲ از میان ۱۲۱ کشور و پایین‌تر از مغولستان جای گرفته است. هم‌زمان، شاخص قیمت اینترنت، که بر اساس نرخ دلار بازار آزاد اصلاح‌شده است نیز تصویر چندان روشنی ارائه نمی‌دهد: ارزان بودن نسبی قیمت به معنای دسترسی عادلانه یا تجربه‌ی کاربری باکیفیت نیست.

این شکاف میان کمیت و کیفیت، عملاً تجربه‌ی کاربری را در ایران به وضعیتی شکننده تبدیل کرده است. جایی که بیش از ۱۰۰ هزار کاربر ایرانی نیز به سراغ اینترنت ماهواره‌ای (استارلینک) رفته‌اند؛ نشانه‌ای که هم بیانگر میل به بهبود کیفیت ارتباطی است و هم هشدار درباره‌ی ناکارآمدی زیرساخت‌های رسمی.

افزون بر این، داده‌های دیتاک نشان می‌دهند که با هر «ضربان قلب» — یعنی هر ثانیه‌ی سپری‌شده — ۷۰ محتوای جدید توسط کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود. چنین نرخ تولید محتوا، آن هم در بستری پر از موانع دسترسی، تصویری متضاد می‌سازد: جامعه‌ای که در عین محدودیت، میل به مشارکت و تولید محتوای دیجیتال در آن بالاست؛ اما این مشارکت به بهای سنگین کیفیت پایین ارتباط و دسترسی ناپایدار حاصل می‌شود.

نکته‌ی مهم در تحلیل این داده‌ها آن است که وضعیت فعلی اینترنت در ایران نه تنها بر تجربه‌ی کاربران، بلکه بر عملکرد کسب‌وکارهای دیجیتال، برندها و حتی نهادهای رسانه‌ای تأثیرگذار است. سیاست‌ها و روندهای موجود، ریسک سرمایه‌گذاری در اقتصاد دیجیتال کشور را افزایش داده و اعتماد کاربران را به زیرساخت‌های رسمی کاهش می‌دهد. آن‌گونه که در داده‌های گزارش نیز منعکس است، وابستگی روزافزون به فیلترشکن‌ها و روی‌آوری به اینترنت‌های جایگزین به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی ناکامی در ایجاد یک زیست‌بوم رسانه‌ای باثبات و قابل پیش‌بینی است.

در چنین بستری، پرسش اصلی این است: آیا سیاست‌گذاران و ذی‌نفعان حاضرند به‌جای مدیریت از مسیر محدودیت، به سمت بهبود واقعی کیفیت اینترنت و اعتمادسازی در زیست دیجیتال حرکت کنند؟

داده‌های ۱۴۰۳ در گزارش سالانه دیتاک نشانی از چنین اراده‌ای به دست نمی‌دهند.

پلتفرم‌های پرکاربر: حکمرانی اینستاگرام

کاربران کدام پلتفرم‌ها را کنار می‌گذارند، کجا می‌مانند و در کجا بیشتر حرف می‌زنند. داده‌های گزارش دیتاک برای سال ۱۴۰۳ تصویری نسبتا روشن از این جغرافیای رفتار ترسیم می‌کند.

اینستاگرام با ۳۳ میلیون کاربر فعال در صدر پلتفرم‌های پرکاربر در ایران ایستاده است. پس از آن تلگرام با ۲۶ میلیون کاربر فعال و واتس‌اپ با ۲۲ میلیون کاربر فعال قرار دارند. در میان پلتفرم‌های داخلی نیز ایتا با ۱۹ میلیون و روبیکا با ۱۸.۵ میلیون کاربر فعال سهم قابل توجهی پیدا کرده‌اند. اما رفتار کاربران در این پلتفرم‌ها یکدست نیست.

بیشتر بخوانید  جنگ سرد میان مارکت‌های وردپرس فارسی

یک نمونه روشن از این شکاف در نمودار نفوذ تیک‌تاک نمایان می‌شود. در حالی که درصد نفوذ تیک‌تاک در اکثر کشورهای منطقه بیش از ۷۰ درصد است، در ایران این رقم به ۱ درصد هم نمی‌رسد. عدم نفوذ این پلتفرم را می‌توان نه تنها به موانع فنی و محدودیت‌ها، که به نبود اکوسیستم فرهنگی-رسانه‌ای پشتیبان برای این نوع محتوای ویدئویی کوتاه نیز نسبت داد.

ایتا و روبیکا: پدیده نوظهور یا بازتاب محدودیت

عدد بالای کاربران فعال ایتا و روبیکا در این گزارش قابل توجه است. البته باید باید میان “عدد کاربر فعال” و “کیفیت تعامل و اثرگذاری پلتفرم” تمایز قائل شد. داده‌های تولید محتوا در پلتفرم‌های مختلف نشان می‌دهد که علی‌رغم تعداد کاربران زیاد در ایتا و روبیکا، سطح مشارکت، کیفیت محتوای تولیدی و تعامل کاربران در این پلتفرم‌ها به‌طور میانگین پایین‌تر از اینستاگرام و تلگرام است. به بیان دیگر، ارقام بالای کاربران این دو پلتفرم را باید بیش از آنکه نشانه‌ی موفقیت بازارمحور یا محبوبیت ارگانیک بدانیم، به عنوان بازتابی از سیاست‌های محدودکننده، مداخلات ساختاری و رفتار انطباقی کاربران در یک اکوسیستم رسانه‌ای محدودشده تحلیل کرد.

از سوی دیگر، رفع فیلتر واتس‌اپ در سال گذشته نتایج جالبی داشته است. طبق داده‌های دیتاک، رفع فیلتر واتس‌اپ هیچ تأثیری بر بازدید تلگرام نداشته (تغییر ۰ درصد)، اما موجب شده بازدید پلتفرم‌های داخلی (ایتا و روبیکا) بیش از ۵۰ درصد افت کند. این یافته به‌خوبی نشان می‌دهد که کاربران ایرانی در جستجوی تجربه‌های بهینه‌تر به‌سرعت پلتفرم‌های خود را جابه‌جا می‌کنند؛ در نتیجه، مخاطب‌های داخلی بیش از آنکه «کاربر وفادار» باشند، «کاربر جانشین‌جو» هستند.

تقسیم کار پلتفرم‌ها: از سرگرمی تا بحران

الگوی فعالیت کاربران نیز بر این سیالیت رفتار صحه می‌گذارد. اینستاگرام فضایی است برای سرگرمی، لایف‌استایل و پیگیری چهره‌ها؛ جایی که نوجوانان و جوانان بیش از سایر گروه‌ها حضور دارند. در مقابل، توییتر با تنها ۹۰۰ هزار کاربر فعال همچنان میدان گفتمان و بروز بحران‌های اجتماعی-سیاسی است. تلگرام اما فضای اطلاع‌رسانی نیمه‌رسمی و ارتباط خصوصی را در اختیار گرفته است؛ با ۲۶ میلیون کاربر فعال، بستری برای بازارها، فروش، و محتواهای تحلیلی و خبری فراهم کرده است. لینکدین نیز با ۵۵۰ هزار کاربر فعال همچنان قلمرو شبکه‌سازی حرفه‌ای باقی مانده است.

یک داده جالب دیگر از گزارش دیتاک نشان می‌دهد که در هر ۶۰ ثانیه در شبکه‌های اجتماعی ایران، ۱۴۰۰ پست و استوری اینستاگرامی، ۱۵۰۰ توییت یا ریتوییت، ۷۰۰ محتوای جدید در کانال‌های عمومی تلگرام و ۵۵۵ محتوای جدید در ایتا منتشر می‌شود.

اما این میل به کنشگری در فضایی ناپایدار و محدودشده، پیامدهایی نیز دارد. اکوسیستم فعلی بیشتر از آنکه بر تعامل پایدار و عمیق میان کاربران و برندها یا میان مخاطب و رسانه بنا شده باشد، متکی بر موج‌های کوتاه‌مدت و ترندمحور است. نبود یک اکوسیستم باکیفیت برای محتوای ویدئویی کوتاه، جای خالی کانال‌های معتبر گفتگو در برخی پلتفرم‌ها، و گریز مداوم کاربران میان فضاهای مختلف، همگی به این نتیجه منتهی می‌شوند که زیست دیجیتال ایرانیان در سال ۱۴۰۳ همچنان با ناپایداری و سیالیت تعریف می‌شد.

پرسش مهم در این بخش آن است که آیا بازیگران اصلی این فضا — از برندها و رسانه‌ها گرفته تا نهادهای سیاست‌گذار — این الگوهای رفتاری را به‌درستی فهمیده‌اند و آیا استراتژی‌های خود را بر اساس همین واقعیت‌های ناپایدار طراحی می‌کنند؟

ریتم شبکه‌های اجتماعی؛ بازتاب زندگی دیجیتال در ایران ۱۴۰۳

زیست دیجیتال ایرانیان نه تنها در انتخاب پلتفرم‌ها که در زمان‌بندی و ریتم تولید محتوا نیز الگوهای خاص خود را دارد — الگویی که بیش از آنکه تصادفی باشد، بازتابی از عادات رسانه‌ای، فرهنگ مصرف محتوا و حتی ساعات کاری و زندگی روزمره در ایران است.

طبق داده‌های دیتاک، الگوی ساعت اوج انتشار محتوا در پلتفرم‌های مختلف تفاوت‌های معناداری دارد. در اینستاگرام، اوج انتشار در ساعت 8 شب اتفاق می‌افتد؛ زمانی که عمده کاربران، بعد از ساعات کاری و در فضای فراغت، به سمت مصرف محتوای سرگرمی و لایف‌استایل حرکت می‌کنند. در توییتر، این اوج به ساعت 11 شب موکول می‌شود. بازتابی از آنکه بسیاری از کاربران توییتر در ایران این فضا را بیشتر برای «دنبال کردن ترندها، اظهار نظر و گفتمان شبانه» استفاده می‌کنند. لینکدین اما با الگویی متفاوت، ساعت ۱۱ صبح را به‌عنوان زمان اوج انتشار دارد؛ هماهنگ با ریتم حرفه‌ای و کاری کاربران این پلتفرم.

پلتفرم‌های داخلی و تلگرام هم الگوهای خاص خود را دارند. در تلگرام، اوج انتشار محتوا در ساعت‌های ۱۱ و ۲۱ اتفاق می‌افتد. زمانی که کاربران در آغاز و پایان ساعات بازار و فروشگاه‌ها به دنبال اطلاع از قیمت‌ها، تحلیل‌های اقتصادی یا اخبار مهم هستند. در پلتفرم‌های داخلی (مانند ایتا و روبیکا)، دو بازه زمانی پس از طلوع آفتاب (ساعت ۶) و پس از ساعات کاری (ساعت ۱۸) به‌عنوان پیک‌های انتشار محتوا ثبت شده است.

این داده‌ها به‌خوبی نشان می‌دهد که الگوی تولید و مصرف محتوا در ایران شدیداً به ریتم زندگی روزمره و رفتار رسانه‌ای کاربران وابسته است. این وابستگی زمانی در روزهای هفته نیز تکرار می‌شود.

گزارش دیتاک نشان می‌دهد که روزهای غیرکاری (جمعه، شنبه) افت قابل توجهی در میزان تولید محتوا دارند — به‌ویژه در لینکدین که در روز چهارشنبه جهشی معنادار در انتشار محتوا دارد؛ در اینستاگرام و توییتر نیز الگوی افت-اوج در تعطیلات دیده می‌شود، اگرچه کمتر از لینکدین.

۹۵٪ سکوت: شکاف برندها با تعامل دیجیتال

در زیست‌بوم دیجیتال امروز، انتظار مخاطب از برندها فراتر از تولید محتوای تبلیغاتی صرف است. کاربران در شبکه‌های اجتماعی به‌دنبال گفت‌وگو و پاسخ‌گویی واقعی هستند؛ نشانه‌ای از اینکه برند در فضای عمومی صدای مشتریان خود را می‌شنود و به آن واکنش نشان می‌دهد. اما داده‌های گزارش دیتاک نشان می‌دهد که برندهای ایرانی هنوز فاصله زیادی با این سطح از بلوغ دیجیتال دارند.

بیشتر بخوانید  بلیت اکونومی علی‌بابا برای گزارش سال 1401

طبق این گزارش، نرخ پاسخ‌گویی اغلب برندهای ایرانی به کامنت‌ها و منشن‌های دریافتی کمتر از ۵ درصد است. به بیان ساده‌تر، از هر ۱۰۰ پیام یا نظر کاربران، بیش از ۹۵ مورد بدون پاسخ می‌ماند. در اکوسیستمی که تعامل فعال و دوطرفه از ارکان اصلی موفقیت برندها در فضای دیجیتال محسوب می‌شود، این آمار نشانه‌ی یک شکاف عمیق میان انتظارات مخاطبان و عملکرد برندها است.

اما دلیل اصلی این رویکرد محتاطانه به‌وضوح قابل درک است. در سال‌های اخیر، فضای شبکه‌های اجتماعی در ایران به بستری پرریسک برای برندها تبدیل شده است؛ هر واکنش یا پاسخ نابه‌جا می‌تواند به سرعت به بحرانی رسانه‌ای دامن بزند. از همین رو، بسیاری از برندها به‌جای حضور فعال در مکالمات، سیاست سکوت یا پاسخ‌گویی حداقلی را در پیش گرفته‌اند. این تصمیم بیش از آنکه ناشی از کمبود منابع یا ابزارهای فنی باشد، بازتابی از نگرانی از شعله‌ور شدن انتقادات و ایجاد موج‌های منفی در افکار عمومی است.

در نتیجه، بخش بزرگی از برندها همچنان از الگوی انتشار یک‌طرفه محتوا پیروی می‌کنند و تعامل فعال را به تعویق می‌اندازند — رویکردی که اگرچه در کوتاه‌مدت ممکن است از بروز بحران جلوگیری کند، اما در بلندمدت به فرسایش اعتماد مخاطبان منجر می‌شود.

ایران: دومین کشور پر اینفلوئنسر جهان

یک داده‌ی جالب دیگر در این بخش به سهم اینفلوئنسرها در جمعیت شاغل ایران مربوط می‌شود. به گزارش دیتاک، ایران از این نظر بعد از برزیل در رتبه دوم جهانی قرار دارد و ۱.۹۳ درصد از جمعیت شاغل کشور به عنوان اینفلوئنسر شناخته می‌شوند. 

هزینه همکاری با اینفلوئنسرهای ایرانی اینستاگرام هم متناسب با سطح اینفلوئنسر بسیار متغیر است. در رده‌ی مگا اینفلوئنسرها، هزینه‌ی یک پست می‌تواند به ۷۰۰ میلیون تومان برسد و در پایین‌ترین سطح، یعنی نانو اینفلوئنسرها، هزینه‌ی یک استوری از حدود ۱۵۰ هزار تومان آغاز می‌شود.

این اعداد، در کنار سهم بالای اینفلوئنسرمارکتینگ در کمپین‌های برندها، نشان‌دهنده‌ی یک ویژگی خاص اکوسیستم رسانه‌ای ایران است: اتکای بالا به ارتباطات فردمحور و شبکه‌های غیررسمی در انتقال پیام‌های برند.

قدرت سایت‌های خبری و اقیانوس تلگرام

در کنار تولید مستقیم محتوا در شبکه‌های اجتماعی، بازنشر محتوا در سایت‌های خبری و کانال‌های اطلاع‌رسانی یکی از مسیرهای اصلی توزیع و دیده‌شدن محتوا در اکوسیستم رسانه‌ای ایران است.

در بخش مربوط به سایت‌های خبری فارسی، نقشه‌ای از شبکه بازنشر سایت‌های خبری فارسی‌زبان ارائه شده است که نشان می‌دهد که میان سایت‌های خبری فارسی‌زبان، روابط بازنشر متنوعی برقرار است.

گزارش همچنین به همبستگی بین اعتبار دامنه (DA) سایت‌ها و میزان بازنشر آن‌ها پرداخته است. این داده نشان می‌دهد که سایت‌های دارای DA بالاتر معمولاً در بازنشر محتوا مؤثرتر و پرنفوذتر عمل می‌کنند؛ نکته‌ای که می‌تواند برای برنامه‌ریزی رپرتاژ آگهی و کمپین‌های روابط عمومی اهمیت داشته باشد.

در بستر تلگرام نیز تصویر مشابهی ارائه شده است. طبق داده‌های گزارش، حدود ۲۰۵ هزار کانال تلگرامی در حوزه‌ی خبری فعالیت می‌کنند که 200 برابر بیشتر از سایت‌های خبری است.

زیست دیجیتال؛ فرصت‌ها و چالش‌ها

گزارش سالانه دیتاک از وضعیت شبکه‌های اجتماعی ایران در سال ۱۴۰۳ تصویری چندلایه و گاه متناقض از زیست دیجیتال در کشور ارائه می‌دهد. از یک‌سو، نفوذ بالای اینترنت و حضور گسترده کاربران در پلتفرم‌های اجتماعی، از رشد مستمر و گسترش فرهنگ استفاده از این فضاها حکایت دارد؛ از سوی دیگر، محدودیت‌های ساختاری، کیفیت پایین خدمات ارتباطی و رویکردهای محتاطانه بازیگران مختلف این اکوسیستم، نشان می‌دهد که هنوز مسیر بلوغ رسانه‌ای در ایران ناهموار و ناتمام است.

داده‌های گزارش به‌روشنی نشان می‌دهند که کاربران ایرانی علیرغم محدودیت‌ها، همچنان میل بالایی به مشارکت و تولید محتوا دارند؛ با این حال، این مشارکت در بستری ناپایدار، با کیفیت ارتباطی پایین و وابسته به فیلترشکن‌ها رخ می‌دهد. در چنین فضایی، اکوسیستم رسانه‌ای بیش از آنکه بر گفت‌وگوی پایدار و تعامل معنادار استوار باشد، تحت تأثیر موج‌های مقطعی و مناسبت‌های خبری شکل می‌گیرد.

عملکرد برندها در این اکوسیستم نیز هنوز با سطح بلوغ انتظاری فاصله دارد. نرخ پایین پاسخ‌گویی به کاربران و رویکرد غالباً محتاطانه در مواجهه با مکالمات عمومی، نشانه‌ای از شکاف میان انتظار مخاطبان و رفتار برندها در فضای دیجیتال است. در حوزه تولید محتوا نیز، داده‌ها نشان می‌دهند که افزایش صرفِ حجم محتوا لزوماً به ارتقای آگاهی از برند منجر نمی‌شود؛ مسئله‌ای که ضرورت توجه به کیفیت و هدفمندی کمپین‌های محتوایی را بیش از پیش برجسته می‌کند.

از سوی دیگر، اتکای بالا به اینفلوئنسرمارکتینگ در ایران، در کنار هزینه‌های بالای همکاری با اینفلوئنسرها در برخی پلتفرم‌ها، یادآور آن است که بخش مهمی از انتقال پیام‌های برند همچنان از مسیر ارتباطات فردمحور و غیررسمی می‌گذرد — مسیری که هم فرصت‌های خاص خود را دارد و هم ریسک‌های بالقوه.

در نهایت، داده‌های مربوط به شبکه‌های بازنشر و کانال‌های توزیع محتوا نشان می‌دهد که در اکوسیستم رسانه‌ای ایران، انتخاب هوشمندانه مسیرهای بازنشر و تطبیق محتوا با ذائقه‌ی بسترهای هدف، نقش مهمی در موفقیت یا ناکامی کمپین‌ها ایفا می‌کند.

در مجموع، گزارش دیتاک تصویری روشن از فرصت‌ها و چالش‌های زیست دیجیتال در ایران به دست می‌دهد. مسیر بلوغ این اکوسیستم همچنان در حال شکل‌گیری است؛ پرسش اصلی آن است که آیا بازیگران این فضا — از سیاست‌گذاران گرفته تا برندها و رسانه‌ها — آمادگی دارند تا با درک عمیق‌تر از رفتار کاربران و اقتضائات بومی این فضا، به سمت ساختن یک اکوسیستم رسانه‌ای پایدار، شفاف و متعامل‌تر حرکت کنند؟
داده‌های سال ۱۴۰۳ دیتاک، پاسخی قطعی به این پرسش نمی‌دهند؛ اما نشان می‌دهند که چنین تغییری، اگر در دستور کار قرار گیرد، می‌تواند آینده‌ی فضای رسانه‌ای ایران را به‌نحو معناداری دگرگون کند.

نسخه کامل گزارش سال 1403 دیتاک را از اینجا دانلود کنید.

Picture of روشن نوروزی
روشن نوروزی
سردبیر رسانۀ مُصوّر
Picture of روشن نوروزی
روشن نوروزی
سردبیر رسانۀ مُصوّر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *