بیش از ۱۴۰۰ اعتراض جمعی با شعار «دست بردارید!» در ساختمانهای دولتی ایالتی، ساختمانهای فدرال، دفاتر کنگره، ستاد ادارۀ تأمین اجتماعی، پارکها و شهرداریها در سراسر ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی برگزار شد. معترضان خواستار پایان دادن به تصرف قدرت توسط میلیاردرها هستند.
معترضان سه خواستۀ مشخص دارند:
- پایان دادن به تصرف میلیاردرها و فساد گسترده در دولت ترامپ
- پایان دادن به کاهش بودجههای فدرال برای بیمۀ درمانی، تأمین اجتماعی و دیگر برنامههایی که مردم به آنها وابسته هستند
- و پایان دادن به حملات علیه مهاجران، اقلیتها و دیگر جوامع.
اما ایلان ماسک در چه زمانی و با چه هدفی وارد فضای سیاست شد؟ و ایکس (توییتر سابق) بر این نفوذ چقدر تأثیر گذاشت؟
آغاز خرید توییتر توسط ایلان ماسک به سال ۲۰۱۹ برمیگردد، زمانی که ماسک و تسلا به دنبال دسترسی به منابع لیتیوم کشور بولیوی بودند – فلز سفیدی که در صنعت، مصارف بسیار گسترده دارد. رئیسجمهور وقت بولیوی، اوو مورالس، بهعنوان مانعی در این مسیر شناخته میشد، چراکه او به دنبال حداکثرسازی فرصتهای بازار برای کشور خود بود، درحالیکه به حفاظت از منابع طبیعی بولیوی نیز توجه داشت.
مورالس در اواخر سال ۲۰۱۹ در یک کودتا از قدرت کنار زده شد و پس از آن، گزارشها حاکی از آن بودند که سازمان سیآیای (CIA) در سازماندهی انقلاب علیه مورالس نقش داشته است، که در نهایت منجر به جایگزینی او با ژانین آنیس شد. آنیس، بلافاصله پس از برگزیده شدن، درهای دسترسی به منابع لیتیوم بولیوی را برای شرکتهای آمریکایی گشود. البته بعدتر، در سال ۲۰۲۲، آنیس بهخاطر نقشش در کودتای مذکور، به ده سال زندان محکوم شد.
طبق گزارشی که توسط رسانۀ مورنینگاستار (The Morning Star) دربارۀ نقش سازمان سیآیای در این کودتا منتشر شده است:
«طبق یک مطالعۀ جدید، دهها هزار حساب جعلی توییتر برای حمایت از کودتای نظامی علیه اوو مورالس، ایجاد شده است. بیش از ۶۸ هزار حساب جعلی برای مشروعیتبخشی به سرنگونی آقای مورالس توسط ارتش، راهاندازی شدند.»
آمریکاییها اساساً از توییتر بهعنوان ابزاری برای برانگیختن نارضایتی و هدایت سرنگونی رئیسجمهور منتخب این کشور استفاده کردهاند، بهطوری که منافع کسبوکارهای آمریکایی از طریق دسترسی گستردهتر به منابع آن کشور تأمین شود.
البته، از بین صاحبان کسبوکار و سرمایهداران آمریکایی، ایلان ماسک، باتوجهبه منافع شخصیاش، در این روند جایگاهی ویژه داشت. او دربارۀ این موضوع، پاسخ جنجالبرانگیزی به یکی از کاربران ایکس (توییتر) داد:
«ما علیه هر کس که بخواهیم کودتا میکنیم! باهاش کنار بیا.»
ماسک بهسرعت این پست را حذف کرد، اما این اولین جرقهای بود که به نظر میرسد چشمان او را به پتانسیل وسیع توییتر بهعنوان یک ابزار تأثیرگذاری بر سیاست و بازار باز کرد.
از سال ۲۰۲۱ به بعد، ایلان ماسک شروع به خرید سهام توییتر کرد؛ با نگاهی به اینکه چگونه میتواند نقشی کنترلی در سیستمها و سیاستهای این شرکت ایفا کند. تا آوریل ۲۰۲۲، ماسک بزرگترین سهامدار توییتر شده بود، و نهایتاً در اواخر ۲۰۲۲ توییتر را خرید و بعدتر نام آن را به ایکس تغییر داد.
تغییر سیاست توییتر و حرکت به سمت سیستم «یادداشتهای اجتماعی» یا همان Community Notes برای بررسی واقعیت، ضمن کاهش نظارت مستقیم بر محتوای منتشر شده، هم به صرفهجویی مالی برای شرکت منجر شد و هم با تغییرات سیاسی موردنظر ایلان ماسک همسو بود. در همین راستا، ایلان ماسک به دونالد ترامپ امید بست و از نفوذ تازهکسبشدهاش برای تأثیرگذاری بر انتخابات آمریکا استفاده کرد. پروژهای که شاید بتوان آن را مهمترین هدف سیاسی او دانست.
این استراتژی نتیجه داد. دونالد ترامپ بار دیگر بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحدۀ آمریکا انتخاب شد و ایلان ماسک به یکی از چهرههای برجستۀ جناح جمهوریخواه تبدیل شد و جایگاهی رسمی در جلسات کابینۀ ترامپ به دست آورد.
علاوه بر پروژۀ ایکس، ماسک همچنین تلاش کرده تا وارد رقابت هوش مصنوعی شود، از طریق پروژۀ هوش مصنوعی خود به نام xAI. به نظر میرسد ماسک برنامۀ xAI را از سر کینه راهاندازی کرده است. چراکه میدانیم ایلان ماسک از سرمایهگذاران اولیۀ شرکت اوپنایآی (OpenAI) بوده است و پس از بروز اختلاف در همکاری با این شرکت، از تغییر مدل کسبوکار اوپیایآی از یک سازمان غیرانتفاعی به یک کسبوکار با هدف سودآوری ناراحت شد و حتی در دادگاه از سم آلتمن و اوپنایآی شکایت کرد.
این ناراحتی باعث شد ماسک تصمیم بگیرد که پروژه هوش مصنوعی خود را بسازد تا با اوپنایآی رقابت کند. در واقع، طبق گزارشها، ارزش فعلی xAI به ۸۰ میلیارد دلار رسیده است و ایلان ماسک هوش مصنوعی گروک (Grok) را با ایکس ادغام کرده است.
به این معنا که اکنون ایکس و xAI منابع مالی مشترک دارند و بنابراین عملکرد مالی ایکس بهعنوان عامل اصلی برای تعیین آیندۀ ماسک دیگر اهمیت چندانی ندارد. باتوجهبه اینکه پستهای ایکس منبع کلیدی داده برای xAI هستند، هر سرمایهگذاری که به پروژۀ هوش مصنوعی ایلان ماسک میرود، اکنون با ایکس به اشتراک گذاشته میشود و اینگونه است که ایلان به نوعی توانسته ایکس را «نجات» دهد.
از طرف دیگر، xAI با رقابت شدید از سوی شرکتهایی مانند گوگل، اپل و متا روبرو است و دشوار به نظر میرسد که xAI بتواند در رقابت برای جذب سرمایه در حوزۀ هوش مصنوعی موفق عمل کند.
بااینحال، xAI یک مزیت بزرگ دارد که به نظر میرسد آیندهاش را تضمین خواهد کرد: نفوذ سیاسی شخص ایلان ماسک.
همانطور که تیم DOGE ایلان یا همان «دپارتمان کارآمدی دولت» گزارش داده، مرحلۀ بعدی برنامۀ کارآمدی دولت شامل ادغام هوش مصنوعی در سیستمهای دولتی خواهد بود تا عملیاتها بهینهسازی شده و هزینهها کاهش یابد.
در هفتهها و ماههای پس از تأسیس، دامنه و نفوذ دپارتمان کارآمدی دولت بهطور مداوم گسترش یافته، اما ساختار و مأموریت آن همچنان مبهم مانده است. این ابهام دربارۀ ساختار، مدیریت، نیروهای انسانی و منابع مالی دپارتمان، نظارت بر عملکرد آن را برای کنگره، دادگاهها و مردم آمریکا دشوار کرده است؛ آن هم در شرایطی که این دپارتمان مشغول کوچکسازی گستردۀ دولت فدرال و کاهش هزینههای آن است.
در نهایت، آنچه در نگاه اول بهعنوان ماجراجویی یک میلیاردر در عرصۀ فناوری و رسانه به نظر میرسید، حالا به پروژهای عظیم با ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است. ایلان ماسک با ترکیبی از نفوذ مالی، قدرت رسانهای و دسترسی به فناوریهای نوین، مسیری را پیش گرفته که میتواند نهتنها آیندۀ شرکتهای تحت مالکیت او، بلکه چشمانداز سیاست و حکمرانی در آمریکا را نیز تغییر دهد. پرسشی که پیشروی همگان قرار دارد این است: تا چه حد میتوان این تمرکز بیسابقۀ قدرت را کنترل کرد و چه پیامدهایی در انتظار جوامع دموکراتیک خواهد بود؟