یکی از سوالهای مهمی که همیشه در حوزه روابط عمومی مطرح بوده است تعریف دقیق از مسیر شغلی و آینده کاری این حوزه است. این مسیر چیست؟ چه چالشها و موانعی برای رشد در این مسیر شغلی وجود دارد؟ آیا افراد خود موظف به توسعه فردی هستند یا سازمانها بایستی تعریف جامعتر و مسیر شفافتری را برای توسعه این حوزه و رشد همکاران خود فراهم کنند؟
بسیاری معتقدند که توسعه فردی در این حوزه مهم است تا شاغلان بتوانند جایگاه خود را از کارمندی و کارشناسی به مدیریت ارتقاء دهند. اما عدهای دیگر معتقدند این مسئولیت برعهده سازمانهاست. به نظر میرسد این دو مسیر همزمان و همپای یکدیگر است که میتوانند آینده کاری این حوزه را تضمین کنند.
مسیر آینده خوب کارمندان
گفته میشود شفافسازی این حوزه برای خود و سایر تیمها و گسترش حوزههای مهارتی، جایگاه ویژهای در یک پیشرفت گام به گام دارد. یا حتی آموختن حوزههای مارکتینگ، برندینگ و طراحی تجربه توصیه میشود.
اما آنچه که دغدغه برخی فعالان این حوزه است تحصیلات غیرمربوط بسیاری افراد و دورماندن از رشتههای دانشگاهی این حوزه همچون خبرنگاری و روابط عمومی است، تا آنجا که دیده میشود برخی از کارشناسان و مدیران که برنامهریزان این حوزهاند از کمترین مهارتهای لازم در این حیطه نیز بهرهمند نیستند.
در این شرایط است که باید از خود پرسید به راستی آیا سازمانها بایستی مسیر شغلی و آینده کاری حوزه روابط عمومی را مشخص کنند یا توسعه فردی راهکار این چالش است؟
یکی از پیشنهاداتی که به صورت مداوم مطرح میشود نقش سازمان در این توسعه شغلی است. این موضوع نه تنها توسعه جایگاه کارمندان را در برمیگیرد، بلکه به این سوال پاسخ میدهد که به طور کلی مسیر واحد روابط عمومی در آینده چیست؟
پیامهای ارتباطاتی را جدی بگیریم
راهکارهای زیادی برای توسعه مسیر شغلی و آینده کاری حوزه منابع انسانی وجود دارد. اما بسیاری از این راهکارها کمکی هستند برای ارتقاء سیستمی روابط عمومی تا جایی که هم افراد و هم سازمان از آن سود ببرند. در اینجا به 5 عنوان از این موضوعات اشاره میکنیم.
1- توسعه روابط عمومی به سمت ارتباطات برون سازمانی، ارتباط با سهامداران، ارتباطات با دانشگاهها و حتی ارتباطات پیچیدهتری مثل ارتباط با رگولاتور و حاکمیت و… یکی از راهکارهای موثر در این حوزه به نظر میرسد. از این رو حرکت گام به گام از مارکام به ارتباطات سازمانی موثر به نظر میرسد. چرا که آنچه خلاء روابط عمومیها در نظر گرفته میشود تمرکز بر فعالیتهای ارتباطات بازاریابی و درون سازمانی و غفلت از ف(ارتباطات با سایر ذینفعان) است.
2- به کارگیری نگاه جامع و حرفهای IMC یا ارتباطات سازمانی، و مشارکت حوزه منابع انسانی و بازاریابی در تحقق اهداف روابط عمومی ضروری به نظر میرسد. تا جایی که عدم شناخت منابع انسانی و بازاریابی از روابط عمومی موجب چند صدایی سازمان متبوع میشود.
3- ساخت برند با تکیه بر قواعد و اصول ارتباطی و مدون کردن آن راه حل دیگری است که می توان پیشنهاد کرد.
این راهبردها می توانند در هر واحد و دپارتمان ترجمه و پیادهسازی شوند. به طور مثال در شرکتهای بزرگ طراحی برند، داشتن هویت بصری یکپارچه است. با این وجود تا مادامیکه هویت استراتژیک یک برند برای تمامی دپارتمانها قابل درک نباشد مشکلات ارتباطی زیادی پیش خواهد آمد.
این نکات حاوی یک پیام است. دیگر فعالیتهای روابطعمومیها معطوف بر تولید محتوای خبری، تولید محتواهایی مثل گزارش سال، برگزاری نشستهای خبری و … نیست.
4- امروزه مسائل بسیاری از سازمانها بهطور کلی با مسائل و نیازهای سازمانهای اکوسیستم فناورانه در تضاد است. در نتیجه در این شرایط لازم است تا واحد روابط عمومی روی موضوعاتی همچون تشریفات، مذاکره، تولید محتواهای خیلی خاص و اختصاصی، ارتباط مستقیم با چهرهها و اینفلوئنسرها تمرکز کرده و نظارتی مستقیم بر تمامی بخشهای سازمان از مارکتینگ و برند و ارتباط با مشتریان و حتی شعب و یکپارچهسازی هر نوع ارتباطی داشته باشند. در چنین سازمانهایی است که کار مدرن روی شرکتهای لوکس و با مشتریان خاص که بخش عمده ارتباطاتش آفلاین و چهره به چهره و به شدت موضوع محور هست، جای کار دارد و همین برنامه ریزی است که به موضوع بحث ما یعنی مسیر شغلی آینده برای کارکنان منتهی میشود.
5- دیده میشود که کارمندان بسیار قدیمی همچنان بر مسند کارشناسی و مدیریت این حوزه نشستهاند، لذا آموزش و توسعه نیروهای تازه نفستر و تمرکز مدیران ارشد افراد C-Level بایستی مورد توجه قرار گیرد. بسیار دیده شده است که مدیران مارکتینگ و مالی به عنوان گزینه مدیرعاملی و معاون ارشد تصمیم گیرنده دیده میشوند اما مدیران روابط عمومی متصور این مسیر نیستند چرا که اساسا مهارتهایی مثل بیزنس سنس، دانش مالی، دانش حوزه تکنولوژی از نوع مدیریتی و به طور کلان دانش مدیریتی را در خود تقویت نمیکنند. همچنین باور ندارند که یک متخصص ارتباطات در بالاترین سطوح یک سازمان میتواند مسئلهها را حل کند.
6- اگرچه فناوری هوش مصنوعی هنوز در کشور ایران مورد استفاده بسیاری نهادها قرار نگرفته است، با این حال نقش این فناوری را نمیتوان کتمان کرد. ضروری است که واحد روابطعمومی هوش مصنوعی را در سیستم مدیریت خود به کار گیرد. همگی میدانیم که امروزه واقعیت افزوده (AR)، واقعیت ترکیبی (MR) و واقعیت مجازی (VR) همگی از هوش مصنوعی استفاده میکنند.
7-تجزیه و تحلیل داده ها همیشه بخش مهمی از روابط عمومی بوده است، اما با دیجیتالی شدن جهان، حیاتیتر میشود. متخصصان روابط عمومی باید مهارت هایی را در تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده از داده ها برای شناسایی روندها، اندازه گیری اثربخشی کمپین و تصمیم گیری استراتژیک توسعه دهند. در آینده، تجزیه و تحلیل داده ها یک عامل کلیدی در ایجاد کمپین های روابط عمومی موفق خواهد بود.
8- همانطور که جهان به هم پیوستهتر میشود، روابط عمومی به طور فزایندهای جهانی میشود. متخصصان روابط عمومی باید در کار در فرهنگها و زبانها ماهر باشند و از کانالهای دیجیتال برای برقراری ارتباط با سهامداران در سراسر جهان استفاده کنند. این امر مستلزم درک هنجارهای فرهنگی و همچنین توانایی برقراری ارتباط مناسب با مخاطبان به چندین زبان است.
یک پاسخ
عالی