چند وقت پیش، مشغول خواندن پروندهٔ ویژهای از کلمبیا ژورنالیسم ریویو[1] دربارهٔ هوش مصنوعی و رسانه بودم. از آن پروندههایی که قرار نیست نسخه بپیچد یا تکلیف همهچیز را روشن کند، اما دقیقاً به همین دلیل، جذاب است. مجموعهای از گزارشها، تجربهها و روایتها از دل تحریریهها؛ از روزنامهنگارانی که با تردید، کنجکاوی یا حتی بدبینی، هوش مصنوعی را وارد کار روزمرهشان کردهاند و سعی کردهاند بفهمند این ابزار جدید، با «حقیقت» چه میکند.
هرچه جلوتر رفتم، بیشتر حس کردم این پرونده فقط دربارهٔ تکنولوژی نیست؛ دربارهٔ خودِ روزنامهنگاری است. دربارهٔ اعتماد، دربارهٔ امضای انسانی زیر خبر و دربارهٔ اینکه اگر نوشتن، خلاصهکردن و حتی روایتکردن را به ماشین بسپاریم، چه چیزی از خبر باقی میماند. همین شد که در تحریریهٔ مُصوّر به این نتیجه رسیدیم: این پرونده ارزش ترجمه و انتشار دارد؛ نه بهعنوان یک پاسخ قطعی، بلکه بهعنوان یک گفتوگوی جدی.
تأثیرات هوش مصنوعی بر رسانه و حقیقت
اگر امروز در برابر هوش مصنوعی احساس اضطراب و تردید داریم، این واکنش نه تازه است و نه بیسابقه. تاریخ فناوری، بارها چنین لحظههایی را تجربه کرده است: از لادیتهای قرن نوزدهم که ماشینها را نه از سر نفرت از تکنولوژی، بلکه از ترس حذفشدن و از دست رفتن معیشتشان شکستند، تا نقاشانی که با ظهور عکاسی پایان هنر را اعلام کردند، یا کسانی که تلفن و برق را نیرویی خطرناک و حتی شیطانی میدانستند. تقریباً هر فناوری بزرگ، پیش از پذیرفتهشدن، موجی از مقاومت و هراس به راه انداخته است. بااینحال، تاریخ نشان میدهد فناوریها معمولاً راه خود را باز میکنند، هرچند نه همیشه منصفانه و نه بیهزینه. هوش مصنوعی هم ادامهٔ همین الگوست: هم وعدهٔ توانمندی و سرعت میدهد و هم ترس از حذف شغلها و سستشدن مرز حقیقت را زنده میکند. تاریخ نه ما را به خوشبینی دعوت میکند و نه به بدبینی؛ فقط یادآوری میکند که این نخستین بار نیست بشر روبهروی ساختهٔ خودش ایستاده و از آیندهاش کمی هراسان شده است.
نمونههای عینی این دگرگونی، دیگر محدود به پیشبینیها و بحثهای نظری نیستند؛ این نمونهها همین حالا، در دل کار روزمرهٔ روزنامهنگاران دیده میشوند. برای مثال، لورا پرستون[2] در یکی از مقالات این پروندهٔ ویژهٔ کلمبیا ژورنالیسم ریویو، تجربهٔ شخصیاش از خواندن خبرها با چتجیپیتی را روایت میکند؛ تجربهای که در ظاهر قرار است خبرخوانی را «سریعتر» و «کارآمدتر» کند، اما در عمل به متنی سرد، فهرستوار و بیجان ختم میشود؛ متنی که نه خشم دارد، نه اضطرار، نه صداهای انسانیِ درگیر با واقعه. پرستون نشان میدهد که چگونه خبر، وقتی به «راهنمای درسی» تبدیل میشود، خطر بیحسکردن مخاطب را به همراه دارد.
در سوی دیگر، مقالهای که به ابزارهای تشخیص محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی میپردازد، یادآور میشود که حتی خود فناوری هم قادر نیست بهتنهایی حقیقت را نجات دهد. رقابت میان تولیدکنندگان محتوای جعلی و ابزارهای شناسایی آنها، بیش از آنکه به یک راهحل قطعی برسد، شبیه یک مسابقهٔ بیپایان است. نتیجه اینکه مسئولیت تشخیص واقعیت، بیش از هر زمان دیگری، دوباره بر دوش روزنامهنگاران انسانی میافتد، نه الگوریتمها.
اما شاید ملموسترین نمونه، تجربهٔ روزنامهٔ ایتالیایی ایل فوگلیو[3] باشد. این روزنامه در مارس ۲۰۲۵ نسخهای چهارصفحهای منتشر کرد که تمام مطالبش با هوش مصنوعی تولید شده بود. در این پروژهٔ یکماهه، نقش خبرنگاران به طرح پرسش محدود میشد و ماشین همهچیز را مینوشت: از تیتر و تحلیل ژئوپلیتیک گرفته تا یادداشتهای اقتصادی. این تجربه، بیش از آنکه نمایش قدرت هوش مصنوعی باشد، آینهای شد برای دیدن محدودیتهای آن؛ جایی که متنها عموماً بیاشتباه اما بیگفتوگو بودند، بیغرایز انسانی و فاقد آن «نگاه تیزبینی» که روزنامهنگاران برای دیدنِ آنچه بهراحتی در دسترس نیست، دارند.
در مقالههای دیگر این مجموعه نیز با طیفی از رویکردها روبهرو میشویم: از سردبیرانی که هوش مصنوعی را «دستیار سریع اما پرحرف» میدانند و حاضر نیستند نوشتن را به آن بسپارند، تا گزارشگرانی که از هزینههای زیستمحیطی استفاده از مدلهای زبانی میگویند، یا خبرنگارانی که نگرانند استفادهٔ بیمحابا از هوش مصنوعی، اعتماد مخاطب به امضای انسانی زیر خبر را تضعیف کند.
مجموعهٔ این روایتها، تصویری پیچیده و چندلایه از نسبت امروزِ رسانه و هوش مصنوعی ترسیم میکند: نه ستایشنامهای تکنولوژیک و نه بیانیهای آخرالزمانی. بلکه گزارشی از یک واقعیت در حال شکلگیری؛ جایی که پرسش اصلی دیگر این نیست که «هوش مصنوعی میتواند خبر بنویسد یا نه»، بلکه این است که اگر خبر بدون دخالت انسان نوشته شود، چه چیزی از حقیقت باقی میماند؟
دربارهٔ این مجموعه
آنچه قرار است به مرور در رسانهٔ مُصوّر منتشر شود، مجموعهای از مقالات منتخب کلمبیا ژورنالیسم ریویو است؛ پروندهای ویژه که بهجای شعار و پیشگویی، با گزارش، تجربه و روایتهای دستاول سراغ نسبتِ پیچیدهٔ هوش مصنوعی و روزنامهنگاری رفته است. از آزمایشهای شخصی خبرنگاران با چتباتها گرفته تا تجربهٔ یک روزنامهٔ واقعی که انتشار نسخهای که تماماً با هوش مصنوعی تولید شده را به آزمون گذاشته، این مجموعه تلاش میکند تصویری واقعی و چندوجهی از وضعیتی در حال شکلگیری ارائه دهد.
انتشار فارسی این مطالب در رسانهٔ مُصوّر بهصورت تدریجی انجام میشود. ترجمهٔ اولیهٔ متنها با کمک ابزارهای هوش مصنوعی صورت گرفته، اما هر مقاله زیر نظر ویراستار انسانی بازبینی، اصلاح و صیقل داده شده است؛ با این آگاهی که قرار نیست همهچیز بینقص، بیلکنت یا کاملاً سلیس باشد. تلاش ما این بوده که «ماهیت» متنها حفظ شود حتی اگر گاهی به بهای از دست رفتن اندکی روانی یا یکدستی باشد. درست مثل خودِ موضوع این پرونده: همکاری انسان و ماشین، با تمام تنشها و ناهماهنگیهایش.
این یادداشت، دعوتی است برای ورود به این پرونده. برای خواندن روایتهایی که نه میخواهند شما را از هوش مصنوعی بترسانند، نه قرار است شما را بیچونوچرا شیفتهاش کنند؛ بلکه میخواهند کمک کنند بهتر بفهمیم کجای این تغییر ایستادهایم. اگر دغدغهٔ رسانه، حقیقت، اعتماد و آینده را دارید، احتمالاً این مجموعه برایتان آشنا، چالشبرانگیز و خواندنی خواهد بود.
لینک مطالب این پرونده با انتشار تدریجی هر مقاله، بهمرور در همین صفحه اضافه و بهروزرسانی خواهد شد:
[1] Columbia Journalism Review
[2] Laura Preston
[3] Il Foglio







