سه‌شنبه 18 شهریور 1404
این مطلب با حمایت «تریبون» منتشر شده است.
روابط‌عمومی دیجیتال

فهرست

در عصر دیجیتال، روابط‌عمومی دستخوش تغییراتی بنیادین شده است. روابط‌عمومی سنتی که روزگاری بر پایهٔ بیانیه‌های خبری، مصاحبه‌های رسانه‌ای و حمایت از رویدادها بنا شده بود، اکنون با بسترها، فناوری‌ها و کانال‌های ارتباطی نوین تطبیق یافته است. امروزه برندها می‌توانند از ابزارهایی چون شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها، پادکست‌ها، اینفلوئنسرها و سایر ابزارهای دیجیتال بهره بگیرند تا به‌سرعت و به‌طور مستقیم با مخاطبان جهانی ارتباط برقرار کنند. در نتیجه، روابط‌عمومی دیجیتال به بخشی جدایی‌ناپذیر از استراتژی برند تبدیل شده است. اما همان‌طور که فرصت‌های بزرگ در این فضا وجود دارد، خطرهای بزرگی نیز در کمین برندهایی است که این حوزه را به‌درستی مدیریت نمی‌کنند.

وقتی روابط‌عمومی دیجیتال به‌درستی اجرا نمی‌شود، پیامدهایی عمیق در پی دارد: از آسیب به اعتبار برند گرفته تا از دست دادن اعتماد مخاطبان و بیگانگی با جامعهٔ هدف. از همه بدتر، بازسازی اعتماد از دست‌رفته در فضای آنلاین می‌تواند فرایندی دشوار و زمان‌بر باشد. شناخت اشتباهات رایج در روابط‌عمومی دیجیتال، نخستین گام برای اجتناب از آن‌ها و بهره‌برداری مؤثر از قدرت ارتباطات دیجیتال است.

روابط‌عمومی دیجیتال چیست؟

پیش از بررسی اشتباهات رایج، ابتدا باید تعریف روشنی از روابط‌عمومی دیجیتال ارائه دهیم. روابط‌عمومی دیجیتال به بهره‌گیری از بسترهای آنلاین برای مدیریت اعتبار برند، انتقال پیام‌ها، تعامل با مخاطبان و جلب توجه عمومی گفته می‌شود. این فعالیت‌ها می‌توانند شامل انتشار بیانیه‌های خبری از طریق کانال‌های دیجیتال، همکاری با اینفلوئنسرها، کمپین‌های شبکه‌های اجتماعی، تولید محتوا، بهینه‌سازی برای موتورهای جست‌وجو (SEO) و موارد دیگر باشند.

هدف روابط‌عمومی دیجیتال مشابه روابط‌عمومی سنتی است: افزایش آگاهی از برند، ایجاد ارتباط مثبت با ذی‌نفعان و مدیریت تصویر عمومی برند؛ با این تفاوت که ابزارهای دیجیتال امکان تعامل مستقیم‌تر و گسترده‌تری را با مخاطبان فراهم می‌کنند.

اشتباهات رایج در اجرای ضعیف روابط‌عمومی دیجیتال

⁠۱. نادیده گرفتن مخاطب

یکی از اشتباهات اساسی در روابط‌عمومی دیجیتال، بی‌توجهی به نیازها و ترجیحات مخاطب است. روابط‌عمومی دیجیتال نباید به پخش پیام‌های عمومی و کلی بسنده کند؛ بلکه باید با محتوای هدفمند و شخصی‌سازی‌شده با مخاطب خاص ارتباط برقرار کند. برندهایی که این اصل را نادیده می‌گیرند، معمولاً پیام‌هایی بی‌ربط و کم‌اثر منتشر می‌کنند.

برای مثال، یک برند لوکس در صنعت مُد ممکن است تبلیغاتی پر زرق‌وبرق را در فیسبوک منتشر کند، درحالی‌که بیشتر کاربران این پلتفرم جوان‌تر و کم‌درآمدتر از مشتریان هدف آن برند هستند. یا شرکتی که خدمات B2B ارائه می‌دهد، ممکن است روی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی تمرکز کند، درحالی‌که این فضا عمدتاً برای محتوای سبک زندگی مناسب است. انتخاب پلتفرم اشتباه، به‌معنی اتلاف منابع و از دست رفتن فرصت‌هاست.

همچنین نادیده‌گرفتن بازخورد مخاطب و عدم پاسخگویی به نظرات می‌تواند برند را بی‌ارتباط و سرد جلوه دهد. روابط‌عمومی دیجیتال یک گفتگوی دوسویه است؛ برندهایی که فقط پیام منتشر می‌کنند و به صدای مخاطب گوش نمی‌دهند، مخاطبان بالقوه را از دست می‌دهند.

۲. محتوای بیش‌ازحد تبلیغاتی

یکی دیگر از خطاهای رایج، تولید محتوایی است که بیش از حد تبلیغاتی و فروش‌محور است. گرچه طبیعی است که برندها بخواهند محصولات یا خدمات خود را معرفی کنند، اما تأکید بیش از حد بر فروش، می‌تواند برای مخاطب زننده و غیرقابل‌اعتماد جلوه کند. مخاطبان امروزی به‌دنبال صداقت و شفافیت هستند و به‌سرعت برندهایی را که صرفاً در پی فروش هستند، تشخیص می‌دهند.

روابط‌عمومی دیجیتال باید بر ایجاد ارزش برای مخاطب تمرکز کند؛ از طریق ارائهٔ بینش تخصصی، به‌اشتراک‌گذاری دانش بازار یا ارائهٔ محتوای آموزشی و مفید. برندهایی که به‌جای فروش، به‌دنبال ساخت ارتباط هستند، در درازمدت وفاداری بیشتری از مخاطبان خود به‌دست می‌آورند.

همچنین پیام‌ها نباید بیش از حد رسمی و بی‌روح باشند. روابط‌عمومی دیجیتال باید طبیعی، قابل‌لمس و انسانی باشد تا ارتباط واقعی با مخاطب برقرار کند.

۳.نبود انسجام پیام در پلتفرم‌های مختلف

روابط‌عمومی دیجیتال تنها زمانی اثربخش است که پیام برند در تمام پلتفرم‌ها به‌صورت منسجم و یکپارچه منتقل شود. یکی از اشتباهات رایج برندها این است که هنگام تولید محتوای اختصاصی و مجزا برای هر کانال دیجیتال انسجام و ثبات پیام از بین می‌رود.
فرقی نمی‌کند که پیام شما در قالب یک توییت باشد، یک پست وبلاگی، یک آگهی فیسبوکی یا یک کمپین ایمیلی؛ در هر حال، پیام اصلی باید ثابت بماند، حتی اگر شکل و نحوۀ ارائۀ آن متفاوت باشد.

بیشتر بخوانید  اهمیت محتوا در استراتژی‌های روابط‌عمومی

پیام‌های ناهماهنگ باعث سردرگمی مخاطب و خدشه‌دار شدن اعتماد عمومی می‌شود. تصور کنید برندی در یکی از پست‌های شبکۀ اجتماعی خود بر اهمیت پایداری زیست‌محیطی تأکید می‌کند، اما در همان حال محصولی را عرضه می‌کند که دوست‌دار محیط‌زیست نیست. یا شرکتی که در وب‌سایتش از موفقیت مشتریان می‌گوید، اما در شبکه‌های اجتماعی به نظرات منفی واکنشی نشان نمی‌دهد. این ناسازگاری‌ها باعث می‌شود مخاطب نسبت به ارزش‌ها و جهت‌گیری واقعی برند دچار تردید شود.

یک کمپین مؤثر روابط‌عمومی دیجیتال باید با روایت کلی برند و ارزش‌های آن همسو باشد. این انسجام باید در تمام کانال‌های ارتباطی—از شبکه‌های اجتماعی گرفته تا وب‌سایت، بیانیه‌های خبری و سایر ابزارها—حفظ شود. تنها در این صورت است که برند می‌تواند تصویری شفاف، قابل اعتماد و حرفه‌ای از خود ارائه دهد.

۴. عدم بهره‌گیری از داده‌ها و تحلیل‌ها

روابط‌عمومی دیجیتال نسبت به روابط‌عمومی سنتی مزیت قابل‌توجهی دارد؛ چرا که به برندها امکان می‌دهد داده‌ها را رصد و تحلیل کنند و اثربخشی کمپین‌ها را بسنجند. از نرخ تعامل و کلیک‌ها گرفته تا ترافیک وب‌سایت و شاخص‌های تبدیل، برندها می‌توانند اطلاعات ارزشمندی به دست آورند که به بهینه‌سازی استراتژی‌های روابط‌عمومی کمک می‌کند.

بااین‌حال، بسیاری از شرکت‌ها از این داده‌ها استفاده نمی‌کنند. بدون تحلیل واکنش مخاطب نسبت به محتوا، برندها قادر نخواهند بود کمپین‌های خود را برای دستیابی به نتایج بهتر تنظیم و اصلاح کنند. چه بسا کمپین‌هایی که بدون نظارت و ارزیابی ادامه پیدا می‌کنند، حتی اگر عملکرد مناسبی نداشته باشند، که این موضوع منجر به اتلاف زمان، انرژی و منابع می‌شود.

عدم تطبیق استراتژی‌ها بر اساس داده‌ها، نشانه‌ای بارز از ضعف در روابط‌عمومی دیجیتال است. در هر مرحله از کمپین، از تولید محتوا گرفته تا انتخاب پلتفرم و نحوۀ ارائۀ پیام، باید داده‌ها را بادقت تحلیل کرد و بر اساس آن کمپین را پیش برد. یک کمپین موفق روابط‌عمومی دیجیتال باید پویا، مبتنی بر داده و پاسخگو به رفتار مخاطب باشد.

۵. نادیده‌گرفتن ارتباطات بحران

در دنیای کسب‌وکار، وقوع بحران امری اجتناب‌ناپذیر است و برندها باید برای مواجهه با آن آمادگی داشته باشند. بحران‌های روابط‌عمومی می‌توانند به‌سرعت گسترش یابند و در شبکه‌های اجتماعی و انجمن‌های آنلاین دردسرساز شوند. برندهایی که در مدیریت مؤثر این موقعیت‌ها ناکام می‌مانند، با خطر آسیب بلندمدت به اعتبار خود مواجه‌اند.

متأسفانه بسیاری از برندها برنامۀ مشخصی برای مدیریت بحران در چارچوب روابط‌عمومی دیجیتال خود ندارند. واکنش آن‌ها ممکن است بسیار کند باشد یا بدتر از آن، ممکن است نظرات منفی و انتقادات را کاملاً نادیده بگیرند. این رویکرد منفعلانه می‌تواند باعث شکل‌گیری موجی از نارضایتی عمومی شود، به‌ویژه زمانی که مخاطبان احساس کنند برند پاسخ‌گو نیست یا سعی در طفره رفتن دارد.

یک بحران که به‌درستی مدیریت نشود، می‌تواند احساسات منفی را تشدید کند، به‌ویژه اگر برند با تأخیر یا بدون شفافیت واکنش نشان دهد. در مقابل، برندهایی که با مخاطبان خود به‌طور مستقیم وارد گفتگو می‌شوند، در صورت لزوم اشتباهات را می‌پذیرند و به بازخورد مشتریان با صداقت و حساسیت واکنش نشان می‌دهند، بسیار بیشتر از سایرین توان عبور از طوفان‌های روابط‌عمومی را خواهند داشت.

۶. بی‌توجهی به سئو و استراتژی محتوا

بهینه‌سازی برای موتورهای جست‌وجو (SEO) یکی از ارکان اصلی هر استراتژی موفق در بازاریابی و روابط‌عمومی دیجیتال است. بااین‌حال، برخی برندها مرتکب اشتباهی رایج می‌شوند و اهمیت سئو را نادیده می‌گیرند؛ در نتیجه، فرصت‌های ارزشمندی برای افزایش دیده‌شدن و جذب ترافیک ارگانیک را از دست می‌دهند. اگر محتوای یک برند برای موتورهای جست‌وجو بهینه‌سازی نشده باشد، احتمال نمایش آن در نتایج مرتبط جست‌وجو کاهش می‌یابد و تعداد کمتری از افراد به محتوای برند دست پیدا خواهند کرد.

بیشتر بخوانید  پنل «اولویت واحدهای روابط عمومی چیست؟» در الکامپ برگزار شد

روابط‌عمومی دیجیتال مؤثر باید با یک استراتژی سئوی قدرتمند همراه باشد؛ به‌گونه‌ای که محتوا قابل جست‌وجو، مرتبط و بر اساس کلمات کلیدی مناسب بهینه‌سازی شده باشد. تولید محتوا باید بر خلق مطالب باکیفیت و ارزش‌محور متمرکز باشد که به دغدغه‌ها و پرسش‌های مخاطبان هدف پاسخ دهد. نادیده‌گرفتن این جنبه از روابط‌عمومی دیجیتال به‌معنای از دست‌دادن فرصت‌های مهم برای هدایت ترافیک و افزایش آگاهی از برند است.

۷. فقدان همکاری‌های هدفمند با اینفلوئنسرها

بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها به یکی از ارکان اصلی روابط‌عمومی دیجیتال تبدیل شده است، اما در انتخاب اینفلوئنسر باید دقت داشت. بسیاری از برندها دچار این اشتباه می‌شوند که تنها بر اساس تعداد دنبال‌کنندگان، اقدام به همکاری با اینفلوئنسرها می‌کنند، بی‌آن‌که به کیفیت تعامل مخاطبان یا میزان ارتباط اینفلوئنسر با جامعۀ هدف برند توجه کنند.

اینفلوئنسرهایی که اعتبار واقعی ندارند یا با ارزش‌های کلیدی برند هم‌راستا نیستند، می‌توانند به اعتبار برند آسیب برسانند. بدتر آن‌که مخاطبان امروزی نسبت به همکاری‌های تبلیغاتی حساس‌تر شده‌اند و به‌راحتی تشخیص می‌دهند که حمایت یک اینفلوئنسر از محصول یا برند تا چه حد واقعی یا تصنعی است.

برندها باید به‌دنبال اینفلوئنسرهایی باشند که واقعاً با هویت و ارزش‌های آن‌ها هم‌راستا هستند و در میان مخاطبان خود از اعتماد و تعامل واقعی برخوردارند. بهترین همکاری‌های اینفلوئنسری آن‌هایی هستند که طبیعی و معتبر به‌نظر می‌رسند؛ جایی که توصیۀ اینفلوئنسر نه تبلیغی اغراق‌آمیز، بلکه بازتابی صادقانه از تجربۀ شخصی اوست.

پیامدهای روابط‌عمومی دیجیتال ضعیف

پیامدهای اجرای ضعیف روابط‌عمومی دیجیتال می‌تواند بسیار جدی باشد. در بهترین حالت، منجر به از دست رفتن فرصت‌ها و ناتوانی در برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبان کلیدی می‌شود. در بدترین حالت، به تخریب اعتبار برند، واکنش‌های منفی عمومی و از بین رفتن اعتمادی می‌انجامد که احیای آن ممکن است سال‌ها زمان ببرد.

در عصر حاضر، مصرف‌کنندگان بیش از هر زمان دیگری دقیق و مطالبه‌گر هستند. آن‌ها از برندها انتظار دارند که با شفافیت عمل کنند، ارتباطی اصیل برقرار نمایند و در تعاملات دیجیتال خود ارزش‌آفرین باشند.

اگر روابط‌عمومی دیجیتال یک برند ناکارآمد یا ضعیف اجرا شود، این خطر وجود دارد که مخاطبان خود را از دست بدهد، وفاداری مشتریان کاهش یابد و در نهایت آسیب جدی به عملکرد مالی برند وارد شود. روابط‌عمومی دیجیتال بازی ظریف و پیچیده‌ای است میان ترویج برند، ایجاد روابط معنادار و حفظ اصالت. زمانی که این تعادل بر هم بخورد، اعتبار برند — و در نهایت موفقیت بلندمدت آن — در معرض خطر قرار می‌گیرد.

نتیجه‌گیری

روابط‌عمومی دیجیتال فرصت‌های بی‌نظیری را در اختیار برندها قرار می‌دهد تا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند، اعتبار خود را مدیریت و مسیر رشد را هموار کنند. اما در صورت اجرای نادرست، این ابزار می‌تواند به نتایج معکوس منجر شود — از خدشه‌دار شدن اعتبار برند گرفته تا دور شدن مشتریان وفادار.

برای دستیابی به موفقیت در این حوزه، برندها باید از خطاهای رایج پرهیز کنند؛ از جمله نادیده گرفتن مخاطب، تبلیغ‌زدگی، ناهماهنگی پیام‌ها در پلتفرم‌های مختلف، و بی‌توجهی به تصمیم‌گیری مبتنی بر داده.

تمرکز بر تعامل هدفمند، ارتباط شفاف و برنامه‌ریزی راهبردی، کلید بهره‌گیری مؤثر از روابط‌عمومی دیجیتال است. تنها در این صورت است که برندها می‌توانند اعتماد مخاطبان را جلب کنند، روابطی پایدار بسازند و به اهداف تجاری خود دست یابند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *