سه‌شنبه 18 شهریور 1404
عینک‌های هوشمند
Picture of علی شاکر
علی شاکر
پژوهشگر ارتباطات و هوش مصنوعی

فهرست

چندی پیش «شهرام ایزدی»، مدیر محصول و پلتفرم واقعیت توسعه‌یافته (Extended Reality یا XR) اندروید، در یک نشست تدتاک، از توانمندی‌های عینک‌های هوشمند گوگل گفت.

عینک‌هایی که شاید در نگاه اول معمولی به نظر برسند، ولی از فناوری‌های لبۀ علم، لبریزند. این عینک‌های هوشمند، دوربین و میکروفونی کوچک دارند که هوش مصنوعی با آن می‌تواند «در اصطلاح» جهان را ببیند و بشنود. همچنین، با بلندگوهایی که داخلش تعبیه شده، می‌توانید به دستورات هوش مصنوعی گوش دهید، موسیقی پخش کنید و حتی با آن‌ها تماس بگیرید. نکتۀ جالب‌تر اینکه، این عینک‌ها یک صفحۀ نمایش کوچک رنگی با کیفیت بالا هم دارند که داخل عدسی تعبیه شده است و اطلاعات را مستقیماً جلوی چشمانتان نمایش می‌دهد.

این عینک‌ها با اتصال به تلفن همراه شما کار می‌کنند و اطلاعات را بین عینک و گوشی رد و بدل می‌کنند. همین قابلیت باعث شده وزن‌شان خیلی سبک باشد و به‌راحتی به تمام برنامه‌های گوشی شما دسترسی داشته باشند. یکی از قابلیت‌های هیجان‌انگیز این عینک‌ها، امکان گفت‌وگو با هوش مصنوعی جمینای است.

مثلاً می‌توانید از جمینای بخواهید شعرهای هایکو بنویسد، عناوین کتاب‌هایی که در اطرافتان می‌بینید را تشخیص دهد، تابلوها را به زبان‌های مثل فارسی ترجمه کند یا حتی شما را به نزدیک‌ترین پارک با منظرۀ اقیانوس راهنمایی کند. این عینک‌ها حتی می‌توانند یادداشت‌های سخنرانی را هم جلوی چشمانتان نشان دهند، تا دیگر نیازی به یادداشت‌برداری یا حتی پاورپوینت نباشد.

عینک‌های هوشمند

اما این همۀ ماجرا نیست؛ در بخشی از این معرفی محصول، یکی دیگر از سخنران‌ها به توانمندی دیگر این عینک اشاره می‌کند؛ «حافظۀ دیجیتال». اینکه تصاویر پیشین در حافظه‌اش می‌ماند.

سخنران با ذوق تعریف می‌کند که می‌توانیم چیزهایی را که نمی‌دانیم کجاست، این‌طوری از هوش مصنوعی بپرسیم و پیدایش کنیم، ولی مشکل اینجاست که بخشی از آسایش تک‌تک ما انسان‌ها در ندانستن، فراموش کردن و گم کردن چیزهاست.

اینجاست که قصه‌ای تلخ از سریال «آینۀ سیاه» در خاطرمان زنده می‌شود با عنوان «همۀ تاریخچۀ تو». (فصل اول قسمت سوم) قصه‌ای که آدم‌ها می‌توانند تراشه‌ای در مغز خود کار بگذارند و این حافظۀ هوشمند تمامی اتفاق‌ها را در خودش ذخیره می‌کند. در داستان می‌بینیم که همین قابلیت تراشه چه‌طور چالش‌برانگیز می‌شود. نگه داشتن اطلاعات در یک حافظۀ قدرتمند و همیشه همراه، گرچه در نگاه اول هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد و بسیاری از کارهای روزمرۀ ما را راه می‌اندازد ولی با خودش چالش‌های اجتماعی و فرهنگی بسیاری پدید می‌آورد.

عینک‌های هوشمند سریال آینۀ سیاه، فصل اول قسمت سوم، همۀ تاریخچۀ تو

فناوری عینک‌های هوشمند که می‌توانند تصاویر و صداها را بی‌وقفه ذخیره و بازیابی کنند، در حال بازتعریف بنیادین تعاملات انسانی‌اند. این ابزارهای پوشیدنی که در عمل حافظۀ دیجیتال ما را بسط می‌دهند، نه‌تنها مرزهای حریم خصوصی را مخدوش می‌کنند، بلکه چالش‌های عمیقی را در حوزه‌های اخلاق، ارتباطات و حقوق انسانی پدید می‌آورند. در جهانی که تجربه‌های زیستۀ ما به‌صورت پیوسته ثبت و ذخیره می‌شوند، پرسش‌های مهمی دربارۀ حق فراموشی، آزادی شناختی و ماهیت اعتماد در روابط انسانی مطرح می‌شود.

وجوه اخلاقی حافظۀ دیجیتال: از حریم خصوصی تا آزادی شناختی

تجهیز عینک‌های هوشمند به قابلیت ضبط مداوم محیط پیرامون، سایۀ نظارت دائمی را بر زندگی فردی و جمعی می‌افکند. این دستگاه‌ها می‌توانند بدون اطلاع و رضایت افراد، چهره‌ها، مکالمات و موقعیت مکانی آنان را رصد کنند و این امر، تهدیدی جدی برای حریم خصوصی جمعی است.

فراتر از حریم خصوصی، مفهوم «آزادی شناختی» نیز با ظهور این فناوری به چالش کشیده می‌شود. آزادی شناختی که به معنای حق هر فرد برای «اندیشیدن مستقل» و «کنترل بر افکار و احساسات خود» تعریف شده است، با ضبط دائمی و امکان دسترسی به تجربیات شخصی، به شدت مورد تهدید قرار می‌گیرد.

فناوری‌هایی که به داده‌های عصبی یا حافظه دسترسی دارند، مرزهای بین ذهن و دنیای بیرونی را مبهم ساخته و خطر دخالت ناخواسته در فرایندهای فکری و عاطفی را افزایش می‌دهند.

برای همین، تدوین سازوکارهای روشن برای رضایت آگاهانه و حاکمیت افراد بر داده‌های شخصی‌شان، خیلی مهم است (Iqbal & et al.,2023). عدم شفافیت شرکت‌های فناوری در مورد نحوۀ ذخیره، دسترسی و مدت نگهداری داده‌ها، هم می‌تواند به بی‌اعتمادی گسترده به ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی منجر شود.

بیشتر بخوانید  رونمایی از هوش مصنوعی ایرانی لوکس‌وایز

حق فراموشی و چالش‌های قانون‌گذاری

دسترس‌پذیری نامحدود به حافظۀ دیجیتال، در عمل حق «فراموشی» را از میان می‌برد، درحالی‌که فراموش کردن، بخش مهمی از آسایش روانی و سلامت عاطفی انسان‌هاست. این تضاد می‌تواند فشار روانی مضاعفی را بر افراد وارد آورد، چرا که تجربیات ناخوشایند یا خصوصی هرگز از دسترس خارج نمی‌شوند. این وضعیت، به نوبۀ خود، نیاز به بازنگری جدی در سازوکارهای حقوقی موجود برای مواجهه با فناوری‌های پوشیدنی پیشرفته را برجسته می‌کند.

قوانین فعلی برای حفاظت از حقوق شناختی و داده‌های شخصی ناکافی‌اند و سازمان‌هایی همچون یونسکو و کمیسیون‌های حریم خصوصی اروپا، در حال تدوین دستورالعمل‌هایی برای تعدیل و محدودسازی توسعۀ این فناوری‌ها هستند.

پذیرش اجتماعی ضبط دائمی تجربیات نیز می‌تواند هنجارهای ارتباطی را دگرگون کند. انتظار «شفافیت کامل» در روابط که ممکن است از این فناوری نشأت بگیرد، می‌تواند به کاهش صمیمیت و افزایش کنش‌های نمایش‌محور منجر شود. علاوه بر این، ممکن است گسل جدیدی بین نسل‌های صاحب فناوری و سایر گروه‌های اجتماعی ایجاد شود که شکاف دیجیتال را بر مبنای توانایی کنترل و مدیریت داده‌های شخصی تشدید کند.

از بحران اعتماد تا اشباع اطلاعاتی

یکی از مهم‌ترین پیامدهای عینک‌های هوشمند بر ارتباطات انسانی، بحران اعتماد است. وقتی هر گفت‌وگو و هر لحظه می‌تواند ضبط شود، «اعتماد» بنا بر ترس از قضاوت یا سوءاستفاده کاهش می‌یابد و تعاملات انسانی صمیمیت خود را از دست می‌دهند این امر به نوبۀ خود، روایت هویت فردی را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

هویت شخصی بر پایۀ روایت‌های درونی شکل می‌گیرد و ثبت و دستکاری مداوم این روایت‌ها از طریق حافظۀ دیجیتال، می‌تواند به تکه‌تکه‌شدن داستان زندگی و کاهش درک متقابل منجر شود. (Lohrmann, 2024)

همچنین، تجربیات شخصی با واسطۀ فناوری ضبط، به «محتوا» تبدیل می‌شوند. این فرایند که می‌توان آن را «رسانه‌گرایی» نامید، رسانه‌ها را به ساختار اساسی کنش اجتماعی ارتقا می‌دهد و ماهیت ارتباط را تغییر می‌دهد. البته این وضعیت هم‌اکنون هم حاکم است ولی این فناوری‌ها می‌تواند موضع واقعیت‌سازی رسانه‌ها را قوی‌تر هم بکند.

در نهایت، فراوانی داده‌های ضبط‌شده منجر به «اشباع اطلاعاتی» می‌شود؛ افراد برای پردازش این حجم عظیم اطلاعات باید زمان و انرژی بیشتری صرف کنند که خود عاملی برای تقلیل کیفیت ارتباطات میان‌فردی است. (Sandberg, 2017)

از طرف دیگر، تصاویری که این عینک‌ها ضبط می‌کنند از اتفاق‌های اجتماعی، قرار است چگونه و از طریق کدام رسانه به دست دیگران برسد؟

فرض کنید ساختمانی آتش می‌گیرد. هم تصاویر زنده از داخل ساختمان داریم و وضعیت خطرناک افراد بی‌پناه که می‌گویند آتش‌نشان‌ها کارشان را بلد نیستند و هم دوربین‌هایی داریم بر چشم آتش‌نشان‌ها که دارد تلاش بی‌وقفۀ آنان را زنده پخش می‌کند. این امر به قطبی شدن بیشتر اتفاق‌ها دامن می‌زند. چرا که کاربران هستند که ترجیح می‌دهند تماشاگر کدام اتفاق باشند در خوشۀ ارتباطی خود. خوشه‌هایی که می‌بایست نام آن «اتاق‌های پژواک» گذاشت.

از طرف دیگر تماشای مدرک تصویری بسیاری را مجاب می‌کند که به اتفاق‌ها تحلیلی نگاه نکنند. می‌گویند چون مدرک تصویری هست و همه‌چیز روشن است. درحالی‌که این طور نیست.

عینک‌های هوشمند

این فناوری در عرصۀ پروپاگاندا و تبلیغات بازرگانی نیز بسیار مفید و درعین‌حال خطرناک است. تجربه نشان می‌دهد هنگامی که حافظه و روایت تجربیات در اختیار قدرت‌ها قرار گیرد، می‌تواند به ابزاری برای «تولید رضایت» و مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های حکومتی یا شرکتی تبدیل شود.

فرض کنید یک دولت یا شرکت بزرگ فناوری، کنترل گسترده‌ای بر داده‌های حافظۀ دیجیتال شهروندان از طریق عینک‌های هوشمند یا سایر ابزارهای پوشیدنی دارد.

اگر دولت بخواهد رضایت عمومی را نسبت به یک سیاست بحث‌برانگیز (مثلاً یک قانون جدید مالیاتی) جلب کند، می‌تواند با استفاده از الگوریتم‌های پیشرفته، داده‌های حافظۀ دیجیتال افراد را تحلیل کند.

بیشتر بخوانید  گوگل ابزارهای پیشرفته‌تری برای تولید ویدئو با هوش مصنوعی معرفی کرد

این تحلیل می‌تواند نشان دهد که کدام تجربیات و روایت‌ها در زندگی روزمرۀ مردم (از طریق مکالمات، مشاهدات و واکنش‌های ضبط‌شده) با این سیاست همسو هستند.

سپس، رسانه‌های تحت کنترل یا پلتفرم‌هایی که از داده‌های جمع‌آوری شده توسط عینک‌های هوشمند استفاده می‌کنند، می‌توانند به‌صورت هدفمند، محتوایی را به افراد نمایش دهند (از طریق تبلیغات، اخبار شخصی‌سازی شده، یا حتی شبیه‌سازی تجربیات مثبت) که نشان‌دهندۀ مزایای آن سیاست از دیدگاه «تجربیات واقعی» افراد است.

به‌عنوان‌مثال، اگر داده‌ها نشان دهد مردم نگران بیکاری‌اند، می‌توانند ویدئوهایی را در خوراک خبری یا شبیه‌سازی‌های واقعیت افزوده ایجاد کنند که نشان می‌دهد چگونه این قانون مالیاتی، فرصت‌های شغلی جدید پدید می‌آورد. این روش، «تولید رضایت» را با استفاده از روایت‌های تجربه‌محور و ظاهراً واقعی تقویت می‌کند.

یک شرکت بزرگ فناوری هم می‌تواند از این مدل استفاده کند. برای مثال، اگر این شرکت در حال ساخت یک پروژۀ بزرگ عمرانی باشد که با اعتراضات زیست‌محیطی روبه‌روست، می‌تواند با دستکاری یا برجسته‌سازی داده‌های حافظۀ دیجیتال، روایت‌هایی را منتشر کند که نشان می‌دهد این پروژه «چه‌قدر به محیط‌زیست کمک می‌کند» یا «چگونه زندگی مردم محلی را بهبود می‌بخشد».

این محتوا می‌تواند در فضای واقعیت افزودۀ عینک‌های هوشمند به کاربران نمایش داده شود و تجربۀ «مثبت» مجازی را ایجاد کند که به مشروعیت‌بخشی به اقدامات شرکت کمک می‌کند.

در نهایت، با ظهور این فناوری‌های پوشیدنی و هوشمندِ دارای حافظه، «کنش متقابل میان‌فردی و هم‌سوگرایی» نیز تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد؛ اشتراک روايات و حافظه‌های دیجیتال ممکن است به هم‌خوان شدن اجباری افکار و احساسات منجر شود و تنوع دیدگاه‌ها را کاهش دهد.

فرض کنید پلتفرم‌های جدیدی بر پایۀ عینک‌های هوشمند و حافظۀ دیجیتال مشترک (که به‌صورت مداوم تجربیات کاربران را ضبط و به اشتراک می‌گذارد) شکل بگیرند.

در این پلتفرم‌ها، ممکن است به‌جای اشتراک‌گذاری گزینشی تجربیات، بخش‌های وسیعی از حافظۀ دیجیتال افراد (حتی واکنش‌های ناخودآگاه یا لحظات خصوصی) در فضاهای مشترک به نمایش گذاشته شود.

برای مثال، اگر گروهی از دوستان در حال تماشای یک رویداد ورزشی با عینک‌های هوشمند باشند و این عینک‌ها همزمان واکنش‌های عاطفی و حتی افکار اولیۀ آنان را (از طریق تجزیه‌وتحلیل داده‌های بیومتریک و حرکات چشم) به‌صورت آواتارهای کوچک در فضای واقعیت افزوده به اشتراک بگذارند، این می‌تواند به هم‌خوان شدن اجباری افکار و احساسات منجر شود. افراد ممکن است ناخودآگاه به سمت «حس کردن» یا «فکر کردن» مشابه دیگران سوق داده شوند تا با هنجار گروهی که به‌صورت دیجیتالی قابل مشاهده است، هماهنگ شوند.

این پدیده می‌تواند تنوع دیدگاه‌ها را کاهش دهد. اگر در یک فضای مجازی مشترک، غالب واکنش‌ها و افکار به سمت یک ایدۀ خاص متمایل باشد (مثلاً، همه از یک محصول خاص هیجان‌زده باشند، یا از یک ایدۀ سیاسی حمایت کنند)، افرادی که دیدگاه‌های متفاوتی دارند، ممکن است احساس فشار کنند که «هم‌سو» شوند یا نظرات خود را بیان نکنند، زیرا می‌بینند که «حافظۀ جمعی دیجیتالی» چگونه به سمت یک دیدگاه خاص حرکت می‌کند. این امر به تدریج منجر به کاهش بحث‌های انتقادی و یک‌دستی فکری در گروه‌های اجتماعی می‌شود.

روشن است که مقصود از این نگاه انتقادی به یک فناوری محکوم کردن یا تقاضای ممنوعیت آن نیست. چون این عینک‌های هوشمند آیندۀ فرزندان ما را شکل می‌دهند و برای همین هم می‌بایست مدام حضور سریع و آشوبناک آن را نقد کنیم و نگذاریم در آینده آزادی فکری و اصالت ارتباطات انسانی به خطر بیفتد.

 

منابع

Iqbal, M.Z., Campbell, A.G. Adopting smart glasses responsibly: potential benefits, ethical, and privacy concerns with Ray-Ban stories. AI Ethics 3, 325–327 (2023). https://doi.org/10.1007/s43681-022-00155-7

Lohrmann, D. (2024, March 3). Human Brain Chip Implants: Helpful? Safe? Ethical? GovTech. https://www.govtech.com/blogs/lohrmann-on-cybersecurity/human-brain-chip-implants-helpful-safe-ethical

Sandberg, A. (2017, November 13). Q&A: The Ethics of Using Brain Implants to Upgrade Yourself. IEEE Spectrum. https://spectrum.ieee.org/the-ethics-of-using-brain-implants-to-upgrade-yourself

Picture of علی شاکر
علی شاکر
پژوهشگر ارتباطات و هوش مصنوعی
Picture of علی شاکر
علی شاکر
پژوهشگر ارتباطات و هوش مصنوعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *