سه‌شنبه 25 شهریور 1404
Photo: Adnan Abidi/Reuters
Picture of علی شاکر
علی شاکر
پژوهشگر ارتباطات و هوش مصنوعی

فهرست

سپتامبر ۲۰۲۵. خیابان‌های کاتماندو، پایتخت نپال، نه به رنگ جشن‌های سنتی، که به رنگ دود و آتش آغشته است. دانش‌آموزان با یونیفرم‌های مدرسه، به جای نشستن پشت نیمکت‌ها، در برابر پارلمان ایستاده‌اند و فریاد می‌زنند. گلوله‌هایی که باید برای دشمنان کشور حفظ می‌شد، سینه‌ی نوجوانان را می‌شکافد. به ظاهر دعوا بر سر فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی است ولی این فقط جرقه‌ای بود که پنبه‌ی آغشته به الکل ناکارامدی دولت نپال را به آتش کشید. کشوری که حدود 40 درصد جمعیت جوان دارد باید هم از همان وسایل برای تغییرات مطلوب خویش استفاده کند. این بچه‌ها همان‌هایی هستند که سیاستمداران نپالی دست‌کم می‌گرفتند. گیمرهایی که با همان ابزار دنیای دیجیتال،‌ پایه‌های قدرت حاکمیت را به لرزه در آوردند. این قیام، بیش از آنکه شورشی علیه یک ممنوعیت باشد، فریاد بلند نسلی بود که می‌گفت: «دیگر بس است.»

جرقه‌ای بر انبار باروت: ممنوعیتی که آتش را روشن کرد

همه چیز از چهارم سپتامبر ۲۰۲۵ آغاز شد. دولت نپال در اقدامی ناگهانی، دسترسی به ۲۶ پلتفرم بزرگ رسانه‌های اجتماعی، از جمله فیس‌بوک، اینستاگرام، یوتیوب، واتس‌اپ و ایکس (توییتر سابق) را مسدود کرد. بهانه‌ی رسمی، عدم ثبت این شرکت‌ها در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نپال بود. اما برای جوانان نپالی، این اقدام چیزی فراتر از یک بوروکراسی اداری بود؛ این آخرین قطره‌ای بود که کاسه‌ی صبرشان را لبریز کرد.

نسل Z نپال حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهد و رسانه‌های اجتماعی برای آن‌ها تنها وسیله‌ای برای سرگرمی نیست. (Phys.org,2025) در کشوری که بنا بر داده‌های پایگاه مایکروترندز (2024) نرخ بیکاری جوانان نزدیک به ۲۰ درصد است و طبق گزارش بانک جهانی (2021) بیش از یک‌سوم جوانان نه شغلی دارند و نه در آموزش یا مهارت‌آموزی‌اند، این پلتفرم‌ها در عمل پنجره‌ای به جهان، فرصتی برای کسب درآمد و مهم‌تر از همه تنها تریبون آزاد برای بیان انتقاد و اعتراض محسوب می‌شوند. بر اساس آمار دیتاریپورتال (2025) و نشریه‌ی ایندیا تودی (2025)، بیش از ۴۸ درصد جمعیت نپال کاربر فعال شبکه‌های اجتماعی هستند و این رقم در میان جوانان بالای ۱۸ سال به بیش از ۷۳ درصد می‌رسد. بنابراین، تصمیم دولت برای مسدود کردن این فضا نه فقط یک محدودیت فنی، بلکه خاموش کردن صدای میلیون‌ها نفر بود؛ اقدامی که به‌عنوان حمله‌ای مستقیم به آزادی بیان تلقی شد و این یک «ممنوعیتی بود که آتش را روشن کرد»

پس این آتش، از مدت‌ها قبل در زیر خاکستر بی‌عدالتی، فساد و تبعیض شعله‌ور بود. دولت با این تصمیم، ناخواسته به این آتش دمید.

زخم‌های کهنه: فساد، آقازادگی و آینده‌ی گمشده

برای درک عمق خشم جوانان نپالی، باید به عقب برگشت. نپال، سرزمینی که روزی به مردم سخت‌کوش و شجاعش شهره بود، دهه‌هاست که در باتلاق فساد گرفتار شده است. فساد، همچون موریانه‌ای که در متن اول به آن اشاره شده، ریشه‌های کشور را از درون پوسانده بود. الجزیره در گزارشی که از این اتفاق تهیه کرده به ظهور پدیده‌ای به نام «آقازاده‌های نپالی» (Nepo Kids) اشاره‌ می‌کند. پدیده‌ای که خشم عمومی را به نقطه‌ی انفجار رساند.

به لطف همان رسانه‌های اجتماعی که دولت قصد فیلتر کردنشان را داشت، مردم عادی هر روز شاهد زندگی‌های فوق‌العاده لوکس و اشرافی فرزندان سیاستمداران بودند. تصاویری از سفرهای خارجی گران‌قیمت، خودروهای آخرین مدل و مهمانی‌های پر زرق‌وبرق، در حالی منتشر می‌شد که یک شهروند عادی برای تأمین غذای روزانه‌اش تلاش می‌کرد. این تضاد عمیق، شکاف میان قدرتمندان و مردم عادی را به وضوح به نمایش می‌گذاشت. این تصاویر، به قول یکی از بلاگرهای داخل نپال «نمک روی زخم‌های باز» جامعه بود.

بیشتر بخوانید  آیا ویدیوهای تیک‌تاک باعث خودکشی پسری 16 ساله شد؟

شعار «آینده‌ی روشن ما کجاست؟» به ترند اصلی شبکه‌های اجتماعی بدل شد و جوانانی که با وعده‌ی «نپال نوین» بزرگ شده بودند، خود را در چرخه‌ی بی‌پایان بی‌ثباتی و امتیازات طبقاتی می‌دیدند. هزاران نفر هر سال برای یافتن کار، کشور را ترک می‌کردند و حس ناامیدی در داخل موج می‌زد. ممنوعیت شبکه‌های اجتماعی در چنین فضایی، نه یک اقدام نظارتی، بلکه نماد دولتی بود که کاملاً از واقعیت‌های جامعه‌اش بریده است.

از راهپیمایی مسالمت‌آمیز تا خیابان‌های خونین

ظرف چند ساعت پس از اعلام ممنوعیت، اعتراضات از طریق هر کانال دیجیتالی باقی‌مانده‌ای سازماندهی شد. در ۸ سپتامبر، هزاران معترض، عمدتاً دانشجو و جوانان شاغل، از میدان مایتیغار ماندالا در کاتماندو به سمت پارلمان راهپیمایی کردند. خواسته‌هایشان روشن بود: «رسانه‌های اجتماعی را رفع فیلتر کنید!»، «فساد را خفه کنید، نه صداها را!»، «دیگر آقازاده در سیاست نمی‌خواهیم!»

آنچه به عنوان یک تجمع مسالمت‌آمیز آغاز شد، به سرعت به خشونت کشیده شد. معترضان موانع امنیتی را شکستند و نیروهای امنیتی با گاز اشک‌آور، ماشین‌های آب‌پاش، گلوله‌های پلاستیکی و در نهایت، به گزارش رویترز و دیگر منابع خبری، با گلوله‌های جنگی به آنها پاسخ دادند. تا پایان آن روز، خیابان‌های کاتماندو شاهد صحنه‌های دلخراشی بود: دست‌کم ۱۹ معترض کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند.

روز بعد، ۹ سپتامبر، روز آتش بود. جمعیت خشمگین به نمادهای قدرت حمله کردند. خانه‌های وزرا، اقامتگاه نخست‌وزیر و حتی خانه‌ی رئیس‌جمهور رام چاندرا پودل به آتش کشیده شد. ساختمان پارلمان مورد هجوم قرار گرفت و به آتش کشیده شد. کاتماندو، آن‌طور که خبرگزاری ای‌بی‌سی و آسوشیتد اکسپرس گزارش دادند، به یک میدان جنگ تمام‌عیار تبدیل شده بود.

سقوط دولت و عقب‌نشینی دیرهنگام

فشار اعتراضات آنچنان سهمگین بود که ساختار سیاسی نپال را در هم شکست. در ۸ سپتامبر، وزیر کشور، رامش لخاک، با پذیرش مسئولیت اخلاقی کشتارها استعفا داد. یک روز بعد، نخست‌وزیر کی. پی. شارما اولی، در حالی که کشورش در شعله‌های آتش می‌سوخت، اعلام کرد که دیگر نمی‌تواند کشور را اداره کند و از سمت خود کناره‌گیری کرد. کابینه‌ی او نیز منحل شد.

در یک عقب‌نشینی آشکار، دولت ممنوعیت رسانه‌های اجتماعی را لغو کرد و دسترسی به تمام پلتفرم‌ها را بازگرداند. نخست‌وزیر مستعفی همچنین وعده‌ی پرداخت غرامت به خانواده‌های کشته‌شدگان، درمان رایگان مجروحان و تشکیل یک کمیته‌ی حقیقت‌یاب مستقل را داد. اما برای بسیاری، این اقدامات نوشدارویی پس از مرگ سهراب بود. 19 جوان جان خود را بر سر چیزی از دست داده بودند که با یک فیلترینگ آغاز شد، اما ریشه‌هایی بسیار عمیق‌تر داشت.

آیا از ابزارهای نوین علیه دولت استفاده شد؟

در تحلیل این قیام، دو پرسش مهم مطرح است: نقش ابزارهای مدرن و هوش مصنوعی در این تحولات چه بود؟

۱. آیا از امکانات نوین برای فلج کردن دولت استفاده شد؟
پاسخ به این سوال پیچیده است. در واقع، این دولت بود که تلاش کرد با استفاده از یک ابزار نوین سرکوب، یعنی مسدودسازی گسترده‌ی اینترنت، جامعه را فلج کند. اما این شمشیر، لبه‌ای تیزتر به سمت خودشان داشت. همان‌طور که گزارش‌های تایم و رویترز نشان می‌دهند، این اقدام نه تنها اعتراضات را خاموش نکرد، بلکه مانند بنزینی بر آتش خشم مردم عمل کرد و آن را شعله‌ورتر ساخت.

بیشتر بخوانید  زنگ شروع در باشگاه مُشت‌زنی

از سوی دیگر، معترضان نیز از ابزارهای نوین برای سازماندهی و اطلاع‌رسانی بهره بردند. حتی با وجود محدودیت‌ها، تصاویر و ویدیوهای خشونت پلیس، کشته‌شدگان و گستردگی اعتراضات به سرعت در سطح جهانی پخش شد. پخش زنده (Live Streaming)، استفاده از تلفن‌های همراه برای مستندسازی و بهره‌گیری از هر پلتفرم باقی‌مانده، واکنش‌ها را تسریع کرد و مانع از آن شد که دولت بتواند روایت خود را به عنوان تنها روایت رسمی جا بزند.

۲. آیا از هوش مصنوعی برای تولید محتوا استفاده شد؟
متاسفانه هجمه‌ی تبلیغات مثبت و منفی درباره‌ی ماشین‌های هوشمند چنان است که هر اتفاقی را می‌توان به درست یا غلط به آن ربط داد. روزنامه‌ی تایمز در گزارشی تایید نشده مدعی است که گروهی از معترضان در یک سرور دیسکورد، از چت‌جی‌پی‌تی برای پیشنهاد نام یک رهبر موقت برای کشور استفاده کرده‌اند. با این همه اگر نگاهی به گزارش‌های رویتررز و الجزیریه بیندازیم چنین ادعایی را در آن نمی‌بینیم و هیچ مدرک مستندی مبنی بر استفاده‌ی گسترده و سازمان‌یافته از هوش مصنوعی برای تولید محتوایی مانند پوستر، شعار یا ویدیو در این اعتراضات وجود ندارد.

با این همه، این ادعا که از هوش مصنوعی پرسیده‌اند رهبر چه کسی باشد- حتی اگر صحت آن کاملاً تأیید نشود- نشان‌دهنده‌ی چشم‌اندازی جدید و شاید ترسناک از آینده‌ی کنشگری سیاسی است. این که آیا هوش مصنوعی در آینده می‌تواند در سازماندهی یا حتی هدایت جنبش‌های اجتماعی نقش داشته باشد، پرسشی است که این شایعه‌ی کوچک در دل قیام نپال مطرح می‌کند. اما در حال حاضر، نقش اصلی را همان ابزارهای دیجیتال شناخته‌شده، یعنی رسانه‌های اجتماعی، ایفا کردند.

صدای یک نسل را نمی‌توان نادیده گرفت

قیام نسل Z نپال یک نقطه‌ی عطف تاریخی است. این جنبش نشان داد که نسل جدید، که با اینترنت بزرگ شده و به شبکه‌های جهانی متصل است، دیگر تحمل بهانه‌های سیاسی قدیمی، فساد سیستماتیک و نابرابری را ندارد. آنان به سیاستمداران فرصت می‌دهند، اما وقتی زمانش فرا برسد، می‌دانند چگونه قدرت را پس بگیرند.

نپال اکنون بر سر یک دوراهی حیاتی قرار دارد. رهبران می‌توانند این اعتراضات را تنها موجی از ناآرامی بدانند و منتظر فروکش کردن آن بمانند یا می‌توانند خواسته‌های واقعی پشت آن را بشنوند: پاسخگویی بیشتر، ثبات و یک سیستم سیاسی که به مردم خدمت کند، نه فقط به نخبگان.

اگر این صدا نادیده گرفته شود، خشم دوباره و این بار قوی‌تر فوران خواهد کرد. اما اگر با صداقت به آن پاسخ داده شود، می‌تواند سرآغاز یک اصلاح واقعی باشد. آنچه در نپال رخ داد، یک درگیری نسلی بود: سیاست کهنه در برابر جوانانی بی‌حوصله، آگاه و صریح. سوال اکنون این نیست که آیا اعتراضات فروکش خواهد کرد یا نه؛ سوال این است که آیا مسئولان بالاخره گوش شنوا خواهند داشت؟

فهرست منابع

 

Picture of علی شاکر
علی شاکر
پژوهشگر ارتباطات و هوش مصنوعی
Picture of علی شاکر
علی شاکر
پژوهشگر ارتباطات و هوش مصنوعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *