سه‌شنبه 17 مهر 1403
Marty Lederhandler - AP

حملۀ تروریستیِ یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به‌عنوان یکی از تلخ‌ترین و تأثیرگذارترین وقایع قرن بیست‌ویکم در حافظۀ جهانی ثبت شده است. این حملۀ تروریستی که منجر به فروپاشی برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک شد، نه‌تنها ایالات متحدۀ آمریکا، بلکه کل جهان را در بهت و ناباوری فرو برد. رسانه‌ها نقش کلیدی در شکل‌دهی به واکنش‌های جهانی نسبت به این فاجعه داشتند و از نخستین لحظات وقوع آن به‌سرعت به اطلاع‌رسانی، پوشش تصاویر و تحلیل پیامدها پرداختند. این مطلب به بهانۀ سالگرد حملات تروریستی یازده سپتامبر نوشته شده است تا با مرور ابعاد رسانه‌ای و ارتباطاتی این فاجعه، به بررسی تأثیرات عمیق آن بر جهان امروز بپردازد و نقشی که تصاویر و رسانه‌ها در شکل‌دهی به حافظۀ جمعی و واکنش‌های جهانی داشتند را بازتاب دهد.

یازده سپتامبر: حمله‌ای که جهان را تغییر داد

حملات یازده سپتامبر شامل چهار حملۀ انتحاری توسط اعضای گروه تروریستی القاعده بود که با هواپیماهای مسافربری به برج‌های دوقلو، پنتاگون و یک هدف احتمالی دیگر صورت گرفت. این حادثه به کشته شدن حدود ۳۰۰۰ نفر انجامید و اثرات آن تا سال‌ها بعد در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی احساس شد. در ساعت‌های اولیۀ پس از حادثه، رسانه‌ها به‌سرعت وارد عمل شدند و با استفاده از منابع مختلف، لحظه‌به‌لحظه وقایع را به اطلاع مردم جهان رساندند. این پوشش خبری گسترده موجب شد که اضطراب و وحشت به سراسر جهان منتقل شود.

Chang W. Lee – The New York Times

نقش کلیدی رسانه‌ها در پوشش حادثه

رسانه‌های خبری در روز یازده سپتامبر نقش محوری در شکل‌گیری افکار عمومی ایفا کردند. شبکه‌هایی مانند CNN و BBC به‌صورت زنده به پخش تصاویر و گزارش‌های این حادثه پرداختند و بسیاری از شبکه‌های خبری در سراسر جهان برنامه‌های خود را متوقف کرده و شبکۀ خود را به‌طور کامل به این موضوع اختصاص دادند. در دقایق و ساعت‌های ابتدایی حادثه، بسیاری از اطلاعات به‌سرعت منتشر شد، اما برخی گزارش‌های نادرست نیز موجب سردرگمی مردم و مقامات شد. یکی از مهم‌ترین چالش‌های آن روز، تداخل میان سرعت انتشار اخبار و اعتبارسنجی اطلاعات بود. خبرنگاران و گزارشگران به دنبال فراهم کردن دقیق‌ترین اطلاعات بودند، اما به دلیل ابعاد گستردۀ حادثه، اشتباه‌های اطلاعاتی اجتناب‌ناپذیر بود.

تصویرسازی و قدرت بصری

یازده سپتامبر از همان لحظۀ وقوع، حادثه‌ای بصری بود. برخورد دو هواپیما با برج‌های دوقلو و لحظۀ فروپاشی آن‌ها به تصاویری تبدیل شد که تا امروز در ذهن جهانیان حک شده‌اند. تصاویری که از شهروندان در حال سقوط از برج‌های در حال سوختن منتشر شد هم به سهمگینی ماجرا افزود. قدرت این تصاویر به‌قدری بود که به‌سرعت به نمادهای بصری این فاجعه تبدیل شدند. تصاویر دود و خاکستر، افراد در حال فرار و لحظات دلخراش سقوط برج‌ها چنان اثرگذاری بزرگی داشتند که احساسات عمومی را به‌شدت برانگیختند. این تصاویر در رسانه‌های چاپی و تلویزیونی بازتولید شدند و به بخشی جدایی‌ناپذیر از حافظۀ بصری مردم جهان تبدیل شدند. این حادثه نشان داد که تصاویر نه‌تنها به ثبت واقعیت می‌پردازند، بلکه در شکل‌دهی و تفسیر آن نیز نقش مهمی دارند.

فضای مجازی و اینترنت در اوایل دهۀ ۲۰۰۰

در سال ۲۰۰۱، اینترنت هنوز به شکل امروزی فراگیر نبود، اما نقش آن در پوشش یازده سپتامبر غیرقابل‌انکار است. بسیاری از افراد برای دریافت اطلاعات بیشتر به اینترنت روی آوردند و سایت‌های خبری به منبع اصلی اخبار برای میلیون‌ها نفر تبدیل شدند. در عین حال، شایعات و تئوری‌های توطئه نیز به‌سرعت در فضای مجازی پخش شدند. از جمله این تئوری‌ها، ادعاهایی بود که حادثه را کار دولت آمریکا یا یک عملیات داخلی می‌دانست. این شایعات اگرچه به‌طور گسترده توسط رسانه‌های معتبر رد شد، اما نشان داد که فضای مجازی بستری برای انتشار اخبار نادرست و اطلاعات تحریف‌شده است. حتی هنوز هم کسانی – هرچند اندک – وجود دارند که به این تئوری‌های توطئه باور دارند.

پیامدهای ارتباطی و رسانه‌ای یازده سپتامبر

پس از یازده سپتامبر، رسانه‌ها نه‌تنها در اطلاع‌رسانی، بلکه در ایجاد یک چارچوب ارتباطی برای مدیریت بحران نقش اساسی ایفا کردند. یکی از پیامدهای برجسته در این زمینه، تشدید نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی به روایت‌های رسمی و تقویت احساسات ملی‌گرایانه بود. روزنامه‌ها و شبکه‌های خبری به‌ویژه در ایالات متحده، حادثه را به‌گونه‌ای پوشش دادند که فضای همدردی و اتحاد ملی تقویت شود. این فرایند در شکل‌دهی به مفهوم «ما در برابر آن‌ها» نقش کلیدی داشت، به‌طوری‌که رسانه‌ها با تمرکز بر تهدید خارجی، توانستند احساس ترس و نیاز به امنیت را در جامعه گسترش دهند. این امر باعث شد سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر امنیتی و اطلاعاتی بدون مخالفت عمدۀ عمومی به اجرا درآید.

بیشتر بخوانید  گوگل علیه روایت؛ سئو علیه روزنامه‌نگاری

یکی دیگر از پیامدهای ارتباطی این واقعه، تحول در استراتژی‌های روابط‌عمومی دولت‌ها و سازمان‌ها بود. مقامات دولتی و نظامی از رسانه‌ها به‌عنوان ابزاری برای توجیه اقدامات تلافی‌جویانه، مانند حمله به افغانستان و بعدها عراق، استفاده کردند. واژگانی مانند «جنگ با تروریسم» و «محور شرارت» که به‌طور مکرر در رسانه‌ها به‌کار رفت، به بخشی از گفتمان عمومی تبدیل شد و در شکل‌دهی به سیاست‌های بین‌المللی نقش داشت.

همچنین یازده سپتامبر چالشی جدی برای روزنامه‌نگاری مستقل و تحقیقی ایجاد کرد. بسیاری از رسانه‌ها به‌جای بررسی انتقادی سیاست‌های دولت و تجزیه‌وتحلیل دلایل اصلی این حملات، به تکرار بیانیه‌های رسمی پرداختند. این فقدان نقد عمیق در روزنامه‌نگاری سبب شد که برخی از تحلیل‌گران معتقد باشند رسانه‌ها در این مقطع بیشتر به ترویج سیاست‌های دولت کمک کردند تا به ایفای نقش نگهبانی خود.

تغییرات در سیاست‌های رسانه‌ای پس از یازده سپتامبر

یکی از برجسته‌ترین تغییرات پس از یازده سپتامبر، نظارت شدیدتر دولت‌ها بر رسانه‌ها و فضای ارتباطاتی بود. « قانون میهن دوستی» یا Patriot Act در ایالات متحده به دولت این امکان را داد که دسترسی بیشتری به داده‌ها و اطلاعات شخصی افراد داشته باشد. قانون میهن دوستی بلافاصله بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در کنگرۀ آمریکا مطرح شد و با رأی بسیار بالا به تصویب نمایندگان سنا و کنگره رسید و بعد از امضایرئیس‌جمهور وقت به قانون لازم‌الاجرا تبدیل شد. نام کامل این قانون «اتحاد و تقویت آمریکا با ارائۀ ابزارهای مناسب موردنیاز برای رهگیری و جلوگیری از تروریسم (یو‌اِس‌اِی پاتریوت) قانون ۲۰۰۱» است، این قانون با الحاق مفاد متعددی به قوانین مربوط به مهاجرت و امنیت در واقع مقررات مربوط به اقامت، تابعیت و مهاجرت شهروندان غیرآمریکایی مقیم آمریکا را سخت می‌کند و به قوۀ مجریه اجازه می‌دهد که آزادانه‌تر از گذشته و به بهانۀ ضرورت امنیتی به اقدام پیشگیرانه در داخل آمریکا دست بزند.

به طور کلی، این قانون شامل سه مادۀ اصلی بود:

  • افزایش توانایی‌های نظارتی مجری قانون، از جمله با شنود تلفن‌های داخلی و بین‌المللی
  • ارتباط بین سازمانی آسان‌تر برای اینکه آژانس‌های فدرال به طور مؤثرتری از همۀ منابع موجود در تلاش‌های ضدتروریسم استفاده کنند.
  • افزایش مجازات برای جنایات تروریسم و فهرست گسترده ای از فعالیت هایی که واجد شرایط اتهامات تروریسم هستند.

این قانون به بهانۀ مقابله با تروریسم، نظارت بر اینترنت، ایمیل‌ها، مکالمات تلفنی و حتی کتابخانه‌ها را افزایش داد. این اقدامات نه تنها به محدود کردن حریم خصوصی شهروندان منجر شد، بلکه به رسانه‌ها نیز فشار بیشتری برای خودسانسوری وارد کرد. بسیاری از رسانه‌ها از ترس برخوردهای قانونی، از پوشش عمیق‌تر مسائل امنیتی و اطلاعاتی خودداری کردند.

در سطح جهانی، این حادثه سبب شد که بسیاری از کشورها قوانین جدیدی را برای کنترل رسانه‌ها و ارتباطات تصویب کنند. در اروپا، کشورهای مختلف قوانین ضد تروریسم خود را تقویت کردند و برخی از این قوانین تا امروز به‌عنوان ابزارهایی برای محدود کردن آزادی بیان و نظارت بر رسانه‌ها باقی مانده‌اند. چین و روسیه نیز از این فرصت برای تشدید کنترل بر رسانه‌ها و سرکوب صداهای مخالف استفاده کردند، به طوری که هرگونه انتقاد به‌سرعت به‌عنوان حمایت از تروریسم برچسب می‌خورد.

مخالفان قانون میهن دوستی با صراحت از تصویب این لایحه پس از حملات یازده سپتامبر انتقاد کرده‌اند و معتقدند که این قانون به شکلی فرصت‌طلبانه و بدون بحث‌وبررسی کافی به تصویب رسیده است. آنان سرعت تصویب این قانون را غیرمنطقی و شتاب‌زده می‌دانند و بر این باورند که مسائل مربوط به حریم خصوصی و حقوق مدنی به درستی مورد توجه قرار نگرفته است.

بیشتر بخوانید  بازرسان انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران انتخاب شدند

بخش عمده‌ای از اعتراض‌ها و انتقادات به این قانون در فیلم مستند مایکل مور به نام « فارنهایت 9/11» مطرح شده است. در یکی از صحنه‌های فیلم، نمایندۀ کنگره، جیم مک‌دورمت، ادعا می‌کند که هیچ یک از سناتورها به‌طور کامل متن قانون را مطالعه نکرده‌اند. همچنین، جان کانیرز در همان فیلم اشاره می‌کند که «ما بیشتر متن این قانون را نخواندیم. اگر قرار باشد واقعاً هر قانونی که تصویب می‌کنیم را بخوانیم، چقدر زمان می‌برد؟» این اظهارات نشان‌دهندۀ عمق انتقاد از فرایند شتاب‌زدۀ تصویب این قانون است که به عقیدۀ مخالفان، بدون بررسی کافی به تصویب رسیده است.

پیامدهای فرهنگی و هنری در رسانه

یازده سپتامبر تأثیری عمیق بر فرهنگ و هنر داشت و این تأثیر نه‌تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان دیده شد. در سینما و تلویزیون، این رویداد به یک نقطۀ محوری تبدیل شد که بسیاری از فیلم‌سازان، نویسندگان و هنرمندان به آن پرداختند. یکی از مهم‌ترین تغییرات پس از یازده سپتامبر در هالیوود، تغییر لحن و محتوای فیلم‌های اکشن و تریلرهای سیاسی بود. پیش از این، فیلم‌های اکشن عمدتاً بر قهرمانانی تمرکز داشتند که با تهدیدات فردی یا گروهی مبارزه می‌کردند، اما پس از این حادثه، تروریسم بین‌المللی و امنیت ملی به موضوعات اصلی این فیلم‌ها تبدیل شد. فیلم‌هایی مانند «یونایتد ۹۳» و «برج‌های دوقلو» که هر دو در سال 2006 ساخته شده‎اند، نمونه‌هایی از این تغییر هستند که به بررسی عمیق‌تر پیامدهای انسانی و اجتماعی این واقعه پرداختند.

همچنین در آثار هنری تجسمی، یازده سپتامبر به یکی از موضوعات پرمخاطب تبدیل شد. هنرمندان از سراسر جهان از این واقعه برای بیان احساسات و تفکرات خود دربارۀ خشونت، ترس و پیامدهای جنگ استفاده کردند. آثار هنری متعددی به‌طور مستقیم به یازده سپتامبر اشاره داشتند، مانند مجسمه‌ها و نقاشی‌هایی که به قربانیان این حادثه و آثار روانی آن می‌پرداختند. از سوی دیگر، هنرمندان زیادی نیز به نقد واکنش دولت‌ها به این حادثه پرداختند و آثارشان به‌طور ضمنی سیاست‌های جنگی و محدودیت‌های حقوق بشر را زیر سؤال برد.

در ادبیات نیز، یازده سپتامبر به‌عنوان یک واقعۀ تأثیرگذار در آثار نویسندگان معاصر ظهور کرد. نویسندگانی مانند دان دلیلو در رمان «به خاک افتاده» و جاناتان سفرن فور در کتاب «بسیار بلند و فوق‌العاده نزدیک» به تأثیرات شخصی و اجتماعی این حادثه پرداختند. رمان «به خاک افتاده» با عنوان اصلی «Falling Man» توسط محمد صادق رئیسی به فارسی ترجمه شده است. این نویسندگان تلاش کردند تا از طریق داستان‌پردازی، تجربه‌های انسانی از دست‌دادن و ترس را در بستر یازده سپتامبر روایت کنند و به ابعاد روان‌شناختی و فلسفی این رویداد نزدیک شوند.

در موسیقی نیز هنرمندان مختلفی به تأثیر این حادثه پرداختند. گروه‌های موسیقی و خوانندگان انفرادی از این واقعه برای خلق آهنگ‌هایی استفاده کردند که احساسات عمومی را در رابطه با ترس، از دست دادن و همبستگی بازتاب می‌داد. آهنگ‌هایی مانند The Rising اثر بروس اسپرینگستین، که به‌طور مستقیم به یازده سپتامبر اشاره دارد، به نمادهای فرهنگی پس از این حادثه تبدیل شدند. حتی در سال 2020 گروه هارت (Heart) این آهنگ را برای کارزار انتخاباتی جو بایدن بازآفرینی کرد.

یازده سپتامبر نقطۀ عطفی تاریخی در جهان رسانه و ارتباطات بود. این حملۀ تروریستی نشان داد که چگونه رسانه‌ها می‌توانند با سرعتی بی‌سابقه اطلاعات را منتشر کرده و به هدایت افکار عمومی بپردازند. از سوی دیگر، این رویداد به وضوح بیانگر اهمیت تصاویر در شکل‌دهی به حافظۀ جمعی و تفسیر تاریخی یک فاجعه بود. همچنین، تأثیرات عمیق آن بر سیاست‌های رسانه‌ای و امنیتی جهان تا امروز ادامه دارد و نشان می‌دهد که نقش رسانه‌ها در بحران‌ها و فجایع، فراتر از گزارش‌دهی ساده است. یادآوری این حادثه و تحلیل ابعاد رسانه‌ای آن، نه‌تنها به ما کمک می‌کند تا از اشتباهات گذشته درس بگیریم، بلکه اهمیت نظارت و تحلیل دقیق در دنیای امروز رسانه را برجسته می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *